سید اسماعیل نصرالهی - مشاوره نیلوفر آبی

سید اسماعیل نصرالهی آیا تکرار استیون هاوکینگ؟

سید اسماعیل نصرالهی آیا تکرار استیون هاوکینگ؟

باورتون میشه ، انگار زندگی مسیر خودش را می رود ، با یک برنامه مدون و فقط به ما عرضه می شود و هرکس فراخور فهم و درک خودش عکس العملی نشان می دهد. در زمان ها و مکان های مختلف!! بیایید از یک افق جدید و از بالای بالا، بدون قید زمان ، به جریان تاریخ نگاه کنیم.

یه سوال مهم: چرا مطالعه و خواندن داستان ها و سرنوشت دیگران اینقدر تاکید شده ؟ هم در آموزه های دینی و به صراحت در معجزه قرآن آمده و هم در آموزه های سنتی ، قومی و فرهنگی ما شرقی ها به حکایت و قصه ، مطالعه کتاب و رمان تاکید زیادی شده است . همین طور در منابع علمی و پژوهشی ، به روایت و پیشینه و داستان ، توجه زیادی دیده می شود . این توجه تا جایی است که در رشته ما ، رویکردی درمانی به نام روایت درمانی ، در سبک های فرزند پروری، تکنیک قصه درمانی، استفاده از تمثیل و ضرب المثل وجود دارد. البته با اشاره به داستان و روایت زمینه ای آن بسیار کارآمد و مفید گزارش شده و توصیه می شود.

فکر می کنید چرا؟؟ آیا به غیر از این است که تاریخ تکرار می شود؟؟ اگر چیز دیگه ای به ذهنتان می رسد لطفا با ما به اشتراک بگذارید و ما را در از نظرتان محروم نکنید.

بیایید از داستان های گذشتگانمان استفاده و بهره برده و درس بگیریم تا محکوم به تکرار اشتباه نشده و اینکه از تجاربشان برای صرفه جویی در زمان و سرمایه استفاده و بهره برداری مفید داشته باشیم.

بیایید تاریخ و گذشته را بدانیم وحال این اراده و خواست ماست که یا دست به سینه بنشینیم و بگذاریم سیل تکرار و تکرار ما را با خود ببرد و یا جور دیگه ای همان داستان را تمام کنیم. یا انتخاب کنیم که عکس العمل بهتری داشته باشیم و یا نهایتا اینکه پایان بدتری را رقم بزنیم.

من معتقدم هر چه بشود از منفعل ماندن ونقش میت را ایفا کردن بهتر است.

لطفا به این دو عکس توجه کنید:

   

بیوگرافی سید اسماعیل نصرالهی

سید اسماعیل نصرالهی در سن ۱۸ سالگی است و در سال ۱۳۸۴ در روستایی به نام ساروی مرودشت در استان فارس به دنیا آمده است. در زمانی که اسماعیل تنها ۹ ماهه بود، والدینش متوجه شدند که او دارای معلولیت است و قادر به حرکت نیست.

خانواده سید اسماعیل نصرالهی

مادری که اخم نمی کند ، سرزنش نمی کند ، مقایسه نمی کند ، خیلی چیز ها را نمی بیند ، خسته نمی شود .

مادری که فقط معلولیت و محدودیت حرکتی فرزندش را ندید بلکه توانمندی و استعداد او را هم دید.”از کودکی به او می گفتم تو نخبه هستی”

وقتی اسماعیل تنها ۹ ماهه بود، متوجه شدیم که او دارای معلولیت است و قادر به حرکت نیست. به پزشکان مختلفی مراجعه کردیم، اما همه آن‌ها تأیید کردند که او دارای یک بیماری نادر است و در آینده قادر به حرکت نخواهد بود. به تدریج وضعیت اسماعیل به گونه‌ای شد که حتی قادر به ورق زدن کتاب هم نیست. خانم پری حجی زاده، مادر سید اسماعیل نصرالهی پرستار است . او بیان می‌کند به دلیل وضعیت فرزندم ، 14 سال است که شبکار هستم تا روزها بتوانم به فرزندم کمک کنم و نیازهایش را برآورده کنم. رتبه 25 او نتیجه روزانه 10تا 12 ساعت مطالعه بوده است. نباید نقش حیاتی مادر سید اسماعیل نصرالهی را فراموش کرد. شنیدن این جملات راحت نیست چه برسد زندگی کردن این واژه ها. کار هر کسی نیست. آقای ؟ نصرالهی پدر اسماعیل، فقط می دانیم دندانپزشک است!! حتی اسمش را هم نشنیدیم؟ چراا؟!

مقاله پیشنهادی : استفاده از قدرت تلقین

دستیابی سید اسماعیل نصرالهی به رتبه ۲۵ کنکور سراسری

اگرچه سید اسماعیل نصرالهی دارای معلولیت بود، اما هرگز امید خود را از دست نداد و تلاش بی‌وقفه‌ای برای تحصیلات خود انجام داد ( چرا؟ واقعا این همه انگیزه از کجا آمده؟) در نهایت ، در سن ۱۸ سالگی موفق شد رتبه ۲۵ در آزمون کنکور سراسری را کسب کند.

علاوه بر این، نصراللهی در رشته شطرنج نیز تجربیات بزرگی را تجربه کرده است. او موفق شد قهرمانی‌های بسیاری در این رشته به دست آورد و در مسابقات ملی نیز موفق به کسب جایگاه‌ها و مقاماتی شود.

اسماعیل یکی از برجسته‌ترین و منحصربه‌فردترین داوطلبان کنکور سال جاری است. بدون شک، او در رقابت نامتعادل با سایر داوطلبان قرار گرفته و با تلاش فراوان، موفق به کسب رتبه ۲۵ در آزمون کنکور شده است. شما وجه تمایز اسماعیل را در چه می بینید؟ آیا فقط وضعیت جسمانی او متفاوت بود؟ انگیزه و اراده اش چطور؟

می گویند سید اسماعیل نصرالهی به تحصیلات فلسفی و تحصیل در رشته فلسفه در دانشگاه تهران علاقه مند است. ( چرا فلسفه؟ چرا اینقدر عمیق؟)

تمام زندگی این جوان جالب و متفاوت است حتی درخواست او از مقامات دانشگاه!!

شرایط تحصیل غیرحضوری را برایم فراهم بشود. اسماعیل جان ، اسماعیل نازنین ، اسماعیل قهرمان ، چرا اینقدر کم؟!

این کم خواهیت مطمئنا از کوتاه بودن افق زندگیت نیست، می دانم. ما پرواز تو را در انتهای رویای همسن و سالهایت دیده ایم. ولی واقعا چرا؟
نکند از بضاعت محدود مسولان مربوطه اطلاعی داری؟

نکند نگران شرمندگی آنها از ناتوانی آنها هستی؟

اسماعیل جان داستان زندگی استیون هاوکینگ را خوانده ای؟ میدانم که نوع بیماری و روند پیشرفت آن در شما دوتا فرق دارد. ولی من نگاهم به تشابهات شماست. چه نقطه مشترکی بین شما وجود دارد که دیدن عکس تو به سرعت نور مرا به یاد استیون انداخت؟ به سرعت دنبال عکسش گشتم، تا این همه شباهت شما را که حسی دریافت کرده بودم، به عینیت هم ببینم.

آیا تکرار استیون هاوکینگ

استیون هاوکینگ از جمله مهم‌ترین فیزیکدانان و محبوب‌ترین نویسندگان انگلیسی به شمار می‌آید که برای ابداعات خلاقانه و تلاش برای زندگی مفید با وجود بیماری در شهرت پیدا کرد. او سال‌ها با بیماری خود مبارزه کرد و مرگ خود را به تأخیر انداخت. استیون در مورد مرگ گفت: من هیچ‌گاه از مرگ نمی‌ترسم؛ ولی عجله‌ای هم برای آن ندارم. من هنوز کارهای زیادی برای انجام دارم.

خانواده استیون هاوکینگ

استیون ویلیام هاوکینگ (Stephen William Hawking‎) هشتم ژانویه ۱۹۴۲ (دی ۱۳۲۰) در شهر دانشگاهی آکسفورد متولد شد. پدر و مادر وی فرانک و ایزابل هاوکینگ بودند. خانواده او از طبقه متوسط بودند و زندگی ساده در خانه ای شلوغ و فرسوده اما مملو از کتاب داشتند که عادت به مطالعه را در فرزنداشان تقویت می کرد. پدر پزشک و مادر استیون از کودکی به علم ریاضیات علاقه داشت و آرزوی دانشمند شدن را در سر می‌پروراند، اما در مدرسه به عنوان یک شاگرد خودسر و به ویژه بدخط شناخته می‌شد. او هرگز خود را در محدوده کتاب‌های درسی مقید نمی‌کرد، بلکه چون با مطالعات آزاد سطح معلوماتش از کلاس بالاتر بود همیشه سعی داشت در کتاب‌های درسی اشتباهاتی را یافته و با معلمان به جروبحث بپردازد.

هاوکینگ در ۱۷ سالگی به کالج دانشگاه آکسفورد وارد شد تا در آنجا به تحصیل علوم طبیعی با تأکید بر فیزیک بپردازد. او از همان زمان به اخترشناسی، فیزیک و کیهان‌شناسی علاقه‌مند شد زیرا در خود کنجکاوی شدیدی می‌یافت که به رمز و راز ستارگان و آغاز و انجام کیهان پی ببرد.

بیشتر بخوانید : هماهنگی و یگانگی تربیتی 

بیماری استیون هاوکینگ

در سال آخر تحصیل هاوکینگ علایم بیماری در او بیشتر نمایان شد. در آکسفورد در پاگرد پله‌های دانشگاه زمین‌خورده و سرش به زمین اصابت کرده بود و اندکی حافظه‌اش را از دست داده بود. گاهی هم گره زدن بند کفش برایش دشوار بود. در سال ۱۹۶۳ پدرش تصمیم گرفت او را برای معاینه به بیمارستان ببرد.

آزمایش‌هایی که روی او انجام گرفت علائم بیماری بسیار نادر و درمان‌ناپذیری به نام ALS یا همان اسکلروز جانبی آمیوتروفیک را نشان داد. این بیماری بخشی از نخاع و مغز و سیستم عصبی را مورد حمله قرار می‌دهد و کم کم اعصاب حرکتی بدن را از بین می‌برد و با تضعیف ماهیچه‌ها فلج عمومی ایجاد می‌کند به‌ طوری‌ که به مرور توانایی هر گونه حرکتی از شخص سلب می‌شود .

معمولاً مبتلایان به این بیماری بی‌درمان مدت زیادی زنده نمی‌مانند و این مدت برای استیون بین دو تا سه سال پیش‌بینی شده‌ بود. استیون هاوکینگ به کمبریج بازگشت و دچار ناامیدی و اندوه عمیقی شد اما کم کم روحیه خود را بازیافت.

ازدواج استیون با جین وایلد

هاوکینگ 1964با جین آشنا شد، استیونی که مدتها ایمان و اعتقادش را از دست داده بود با آشنایی با جین و افکارش احساس نزدیکی و برگشت به زندگی را تجربه کرد. از نظر هاوکینگ: “این اتفاق همه چیز را تغییر داد”. او اکنون چیزی داشت که بخاطرش زندگی می کرد . اگر قرار بود ازدواج کند پس باید شغل و کاری داشته باشد و لازم بود که به درجه دکتری برسد. اعتماد به نفسش را دوباره به دست آورد و بر دکترا و موضوع مناسب برای پایان نامه دکتری تمرکز کرد.

از افکار تاثیر گذار جین وایلد بر استیون بدانیم: او به اعتقاد داشت و طبعا خوش بین بود. او معتقد بود “که هر چیزی برای هدف ومنظوری خلق و آفریده شده. مهم نیست که اتفاقات نامطلوب و نامناسب دیده می شوند، بلکه ممکن است چیز خوب و مطلوبی از آن حاصل شود.”

استیون هاوکینگ در سال ۱۹۶۵، کار برای دریافت دکتری تخصصی را آغاز کرد، و در همان سال با جین وایلد ازدواج کرد. در سال ۱۹۶۷ اولین فرزند پسر این زوج، رابرت و در سال ۱۹۷۰ دخترشان بنام لوسی بدنیا آمد. فرزند سوم آنها بنام تیموتی نیز در سال ۱۹۷۹ متولد شد. زندگی مشترک این دو تا سال ۱۹۹۰ ادامه داشت.

یعنی سالی که در بیمارستان بستری شد و در آنجا عاشق پرستاری به نام (الین میسون) شد و با او در سال ۱۹۹۵ ازدواج کرد. ( کاش زنده بود و از او میپرسیدم چراا؟!) سال ها بعد فرزندان استیون هاوکینگ به پلیس مراجعه می کنند با این اتهام که پدرشان مورد آزار فیزیکی ضرب و شتم از طرف همسر خود میشود .

البته این اتهام توسط خود استیون رد میشود و دیگر پلیس دست از پیگیری میکشد اما او از همسر جدیدش در سال ۲۰۰۶ جدا میشود. این جدایی باعث شد تا به خانواده خود نزدیک تر شود، با جین والید آشتی میکند. استیون هاوکینگ پس از جدایی از همسر دوم خود با دخترش ۵ رمان با موضوع علمی، برای کودکان منتشر کرد.

استیون هاوکینگ چگونه حرف میزد؟

استیون هاوکینگ که به دلیل ابتلاء به بیماری امکان تحرک نداشت از سیستم جدیدی که با استفاده از هوش مصنوعی تولید شده بود، برای صحبت کردن استفاده می‌کرد. از این روی صدای او آهنگی رباتیک داشت. هاوکینگ اذعان می‌کرد که صدایش هنوز کمی رباتی است ولی تأکید می‌کرد که به دنبال صدایی «طبیعی‌تر» نیست: «این صدا حالا به نشانه من تبدیل شده و حاضر نیستم آن را با یک صدای طبیعی با لهجه بریتانیایی عوض کنم.»

او افزود شنیده است کودکانی که به صدای کامپیوتری نیاز دارند ترجیح می‌دهند صدایی شبیه به او داشته باشند. شرکت انگلیسی سوئیفت در ساخت این دستگاه مشارکت داشت. تکنولوژی هوش مصنوعی این شرکت می‌دانست که پروفسور هاوکینگ چطور می‌اندیشد و بر این اساس واژه‌ای را پیشنهاد می‌داد که این دانشمند قصد استفاده از آن را داشت.

در یک برش از زندگی علمی و خانوادگی هاوکینگ و بدور از اعتقادات ، باورهای سیاسی و اجتماعی و فردی او، توجه به سبک زندگی ، امید و انگیزه و تکیه بر توانمندیش که متاثر از خانواده و خصوصا همسرش بود، این سوال پر رنگ تر می شود که وظیفه من، تو و مسئولین در مقابل سید اسماعیل نصرالهی و هزاران سید اسماعیل گمنام دیگر کشورمان چیست؟؟!!

چتری امن برای خانواده

مرکز مشاوره و روانشناسی نیلوفر آبی با دارا بودن مجوز رسمی سازمان بهزیستی کشور با مدیریت سرکار خانم دکتر خدیجه سادات باقرزاده تاسیس شده است . کلینیک نیلوفرآبی با دارا بودن جمعی از مشاوران خبره ، اساتید دانشگاه و درمانگران مفتخر است در خدمت شما عزیزان باشد .

لازم به ذکر است که کلیه خدمات این مجموعه توسط متخصصان دوره دیده در زمینه‌های مختلف روانشناسی عرضه می‌ شود .

همچنین به استحضار می‌ رساند در مرکز مشاوره نیلوفر آبی به طیف گسترده‌ای از مشکلات روانشناسی ، روانپزشکی ، کودک و نوجوان و بزرگسال به صورت فردی ، زوج ، خانواده و گروهی رسیدگی می‌ شود .

نیلوفر آبی ، همراه شماست تا یک زندگی ایده‌آل داشته باشید .

ما و رنج ها - کلینیک مشاوره نیلوفر آبی

ما و رنج ها

ما و رنج ها

شنیدین میگن انسانها در رنج زندگی می کنند و رنج رو نمیشه از زندگی آنها حذف کرد .

حالا منطقش :

ما آدمها موجوداتی به شدت نیازمند هستیم ، از طرفی جهانی که در آن زندگی می‌کنیم پر از محدودیت است . محدودیت منابع در همه ابعاد زندگی.

در این تقابل نیازمند بودن و وجود محدویت ، بدیهی است که تضاد منافع بوجود بیاید و متعاقبا و متناوباً ناکامی .

این ناکامی ها همان رنج های ماست .

انکار رنج ها و شکایت از وجودشان کمکی برای کم کردن و تحمل کردنش نمی کنه .

رنج ها را باید شناخت و باید ابراز کردشون .

مقاله پیشنهادی : حل مشکلات نیازمند یک ذهن آرام است 

ما و رنج ها - منطق رنج کشیدن

چطور از رنج خلاص شویم ؟

فرد امین و دانایی پیدا کنید تا رنج های تان را بدون قضاوت بشنود . رنج ها را حبس نکنید ، رنج ها قدرت تخریب بالایی دارند ، حتما در محیط امن ، آرام آرام راهیشان کنید .

حتی شده روی کاغذ و حتی به شکل یه نامه ، نامه ای که شاید هرگز به دست صاحبش نرسه ، شاید هرگز پست نشه ، نامه ای که حاوی درد دلهای ناگفته باشه ، حامل اشکهای تو سکوت جاری شده و شاهد ضجه های پنهانی .

به هر حال رنج ها را ، به آرامی آزاد کنید تا بخاطر فشار روانی ، منفجر نشوند .

این لطف رو در حق خودت بکن . تصمیم بگیر که خودت رو خلاص کنی .

سبک کنی . بار سنگینی که روی دوش خودت هر روز اینور و اونور می ‌بری نجات بده .

راحت شو ، بذارشون پایین . کمرت رو صاف کن ، یه نفس راحتی و عمیقی بکش و از صمیم قلبت بگو ، آخیش راحت شدم .

بیشتر بخوانید : آلکسی تایمیا یا نارسایی هیجانی 

ما و رنج ها - از رنجی که می بریم

فرق میان درد و رنج چیست؟

با نگاهی به فرهنگ خودمان می بینیم که همیشه درد و رنج در کنار هم به کار می رود و شاید معنای مشابهی برای آن در نظر گرفته شود در حالی که این دو مفهوم از جهاتی با هم تفاوت دارند . معمولا درد با جنبه فیزیکی آسیب و صدمه همراه است در حالی که رنج بیشتر مفهوم ذهنی و غیرفیزیکی دارد .

ما و رنج هایمان از کودکی با هم همراه بوده ایم و این رنج زمانی در کودکی نداشتن یا از دست دادن یک اسباب بازی است و زمانی در بزرگسالی یک شکست عاطفی و عشقی. ما و رنج ها با هم بزرگ شده ایم و دیگر شبیه گذشته هایمان نیستیم . در حالی که درد تقریبا همیشه به یک صورت خود را نشان می دهد . مثل پادرد ، سردرد ، دندان درد و … که در همه سنین می تواند موجب آزار افراد شود ولی رنج می تواند گستره وسیعی از اتفاقات و رویدادها را شامل شود که موجب رنج می شود .

چه بسا مسئله ای که موجب رنج دیگری است برای ما رنج محسوب نشود و بالعکس . ما و رنج ها زمانی که آنها را شناختیم، می توانیم راحت تر کنار بیاییم و برای برون رفت از آن تدابیر بهتری بیندیشیم.

کلام آخر 

در این مطلب سعی کردیم در مورد مقوله ما و رنج هایمان صحبت کنیم ، فرق درد و رنج را بدانیم و یاد بگیریم چطور از رنج خلاص شویم. ما و رنج ها در زندگی دو بخش جدایی ناپذیر هستیم که این به دلیل ماهیت انسان بودنمان است و انسانی که هیچ رنجی نداشته باشد بسیاری از جنبه های رشد و مراحل تکامل خود را طی نخواهد کرد. مهم در این زمینه این است که ما و رنج ها چطور با هم کنار می آییم و با درسی که از رنج گرفته ایم آن را پشت سر می گذاریم.

چتری امن برای خانواده

مرکز مشاوره و روانشناسی نیلوفر آبی با دارا بودن مجوز رسمی سازمان بهزیستی کشور با مدیریت سرکار خانم دکتر خدیجه سادات باقرزاده تاسیس شده است. کلینیک نیلوفر آبی با دارا بودن جمعی از مشاوران خبره ، اساتید دانشگاه و درمانگران مفتخر است در خدمت شما عزیزان باشد .

لازم به ذکر است که کلیه خدمات این مجموعه توسط متخصصان دوره دیده در زمینه‌های مختلف روانشناسی عرضه می‌ شود .

همچنین به استحضار می‌ رساند در مرکز مشاوره نیلوفر آبی به طیف گسترده‌ای از مشکلات روانشناسی ، روانپزشکی ، کودک و نوجوان و بزرگسال به صورت فردی ، زوج ، خانواده و گروهی رسیدگی می‌ شود .

نیلوفر آبی ، همراه شماست تا یک زندگی ایده‌آل داشته باشید .

خستگی تصمیم گیری - مرکز خدمات مشاوره نیلوفر آبی

خستگی تصمیم گیری

همه تجربه یک روز پر مشغله و سخت رو داشتیم، روزی که وقتی به انتهای آن رسیدیم، این جملات از ما شنیده می شود :

عجب روزی بود امروز! از خستگی دارم می میرم! وااای هلاک شدم!! دیگه از من چیزی نمونده، نمی تونم! دیگه نمی توانم! بدنم کشش نداره!! خرد و خمیر شدم!!! هر کاری بمونه برای فردا، نمی کشم!!!

دقت کنید ، تمام این جملات در واقع توصیف خستگی جسمانی ما را می رساند.

درک خستگی جسمانی بسیار آسان و راحت اتفاق می افتاد و راحت تر نیز بر طرف می شود، خستگی جسمانی به دلیل ملموس بودن، خطرات جبران ناپذیر کمتری به دنبال دارد، و فرد را ناخواسته به سمت استراحت سوق می دهد .

اما خستگی دیگری در انسان وجود دارد که به راحتی درک و دیده نمی شود، مرموز است و پنهان، و دقیقا مانند یک بیماری خطرناک مزمن پنهان ، در سکوت، فرد و اطرافیان او را گاهی به پرتگاه نابودی می کشاند.

آیا تا بحال به خستگی ذهن و فکرتان هم دقت کرده اید؟!

مفهومی که با «خستگی تصمیم گیری» بهتر درک می شود.

ما هر روز با هزاران تصمیم، از «چه بپوشیم؟» و «چه بخوریم؟» تا تصمیم‌های مهمتر مانند «مسولیتهای روزانه را از کجا شروع کنم؟» و «وقت خودم را چگونه بگذرانیم؟»، «برای فلان قرار داد چه تصمیمی بگیرم؟» و یا «انتخاب یک گزینه برای سرمایه گذاری» مواجه هستیم.

برخی از این تصمیم‌ها، ساده هستند اما برخی دیگر، نه تنها بااحساسات، اوضاع مالی و سلامت فیزیکی ما سروکار دارند، بلکه بر سرنوشت اطرافیانمان هم تاثیر بسزایی خواد داشت. اطرافیانی که گاهی آینده آنها، از زندگی خودمان مهمتر و حساس تر است.

بله، مفهوم مهم و جدی «خستگی تصمیم گیری»، نوعی فرسودگی با خود به همراه دارد که موجب اتخاذ تصمیم های غلط و خطر ناکی خواهد شد،
تصمیماتی که مدام ما را با این سوال و بازخواست مواجه خواهد کرد ، که چرا؟؟!!

چطور اون تصمیم را گرفتم!!؟؟

چرا فلان حرف را زدم؟؟!!

چرا فلان حرف را به موقع نزدم!!؟؟

(منصفانه پاسخ دهید، چند بار از خودتان این سوال را پرسیده اید، و از خودتان شاکی شده اید؟)

این یک واقعیت تلخ است که هرقدر هم قوی باشیم و تصمیم ما، به نظر ساده باشد، توان ما برای انتخاب بهترین گزینه‌ها، در درازمدت تحلیل خواهد رفت. درواقع، هر فرد به‌طور متوسط، روزانه حدود ۳۵۰۰۰ مورد تصمیم می‌گیرد.

تصمیم‌گیری در هر زمینه‌ای، به انرژی و زمان نیاز دارد و اراده را تضعیف می‌کند. خستگی تصمیم گیری، عنوانی رسمی برای استرس غیرقابل‌ تحملی است که در نتیجه تصمیم‌گیری زیاد در طول روز، به وجود می‌آید.

مطلب مرتبط:

هفت قانون افزایش تمرکز

خستگی تصمیم گیری - تاثیرات خستگی تصمیم

همانطور که اشاره شد خستگی تصمیم، متفاوت از خستگی فیزیکی است. زیراممکن است ما از خستگی و سطح پایین انرژی روانی خود، آگاه نباشیم. و این پنهان بودن مانع برطرف کردن و التیام بخشیدن خواهد شد.

از نظر جو مارتینو(Joe Martino)، مشاور روانشناس ، «شناسایی خستگی تصمیم ، ساده نیست. زیرا اغلب حسی شبیه فرسودگی مفرط، به دست می‌دهد» و احتمالا بیش از آن‌چه تصور می‌کنیم، بر ما اثر می‌گذارد.

مهارت مدیریت تصمیم گیری، به شما کمک خواهد کرد تا از حس خستگی مفرط، در امان و انرژی روانی خود را حفظ کنید. در این مقاله به نکاتی اشاره می‌کنیم که شما را نسبت به خستگی تصمیم، آگاه خواهد ساخت.

تأثیرات خستگی تصمیم

اصطلاح خستگی تصمیم، برای اولین بار توسط روی اف. بامایستر (Roy F. Baumeister) به کار رفت. منظور او از این عبارت، تنش احساسی و فشار روانیِ ناشی از تصمیم‌گیری بود.

دکتر تونیا هانسل (Tonya Hansel) که مدیر هیئت مددکاری اجتماعی دانشگاه تولین است، می‌گوید:

زمانی که انسان‌ها فشار زیادی را متحمل می‌شوند، دچار شتاب‌زدگی می‌شوند و یا از کار می‌افتند؛ چرا که استرس، تأثیر زیادی بر رفتار انسان می‌گذارد. وی اضافه می‌کند که خستگی تصمیم گیری، دو پیامد عمده دارد:

۱)تصمیم‌گیری پرخطر

۲) پرهیز از تصمیم‌گیری.

به عبارت دیگر، هنگام کاهش انرژی روانی، توان شما برای مقابله با تمایلات ابتدایی، کاهش می‌یابد و بنابراین، راحت‌ترین مسیر را انتخاب می‌کنید. هرچه تصمیم‌های بیشتری در طول روز بگیرید، قدرت تصمیم‌گیری شما، کاهش خواهد یافت و به دنبال راه میانبر خواهید بود.

مثال‌های روزمره از خستگی تصمیم

خستگی تصمیم، عواقب زیادی دارد اما این‌جا، به دو موقعیت رایج اشاره می‌کنیم.

برنامه‌ریزی برای غذا

یکی از عوامل استرس‌زا، برنامه ریزی دائمی برای وعده‌های غذایی است. دلیل بروز استرس، تعداد زیاد تصمیم‌هایی است که باید هر روز بگیرید. اینترنت، یکی از عوامل افزایش تعداد گزینه‌ها و احتمال بروز استرس است.

برای مثال، ممکن است لیستی از دستورهای غذا را با این امید که یکی از آن‌ها، توجه شما را به خود جلب خواهد کرد، بررسی کنید. مشکل این است که همه غذاها را دوست دارید. پس از سردرگمی فراوان، در نهایت یکی از دستورهای غذا را به‌صورت تصادفی و بدون بررسی مواد اولیه و طرز تهیه آن، انتخاب می‌کنید.

پس از تهیه لیست، به سوپرمارکت می‌روید و مشاهده می‌کنید که بیش از ۲۰ نوع شیر وجود دارد. به خانه بازمی‌گردید و متوجه می‌شوید که تا پایان هفته، زمان کافی را برای تهیه غذای مورد نظر ندارید.

حتی شیری که خریده‌اید نیز از آن نوعی نیست که در دستور غذا ذکر شده است. شاید دورانی که تنوع غذایی زیادی وجود نداشت، مادرانمان کمتر این سوال را می پرسیدن که« چی درست کنم آخه؟»

مطلب پیشنهادی: 

تقویت ذهن

خستگی تصمیم گیری - برنامه ریزی

مدیریت تصمیم‌ها در محل کار

هانسل، اشاره می‌کند که «جست‌وجو برای یافتن پاسخ، یک درخت تصمیم ساده را به هزارتویی استرس‌زا تبدیل می‌کند».

فرض کنید که برای انتخاب یک کارمند جدید، با متقاضیان مصاحبه می‌کنید. هنگامی که با تعداد زیادی متقاضی دارای صلاحیت مواجه می‌شوید، تلاش می‌کنید تا لیست متقاضیان را کاهش داده و به مقدار قابل کنترل برسانید.

پس از آن‌که تا انتهای روز، از تهیه لیست کوتاه‌تر، عاجز می‌مانید، تنها ۳ متقاضی را که نام راحت‌تری دارند، برای مصاحبه انتخاب می‌کنید. ممکن است با این روش گزینش، برخی از مناسب‌ترین متقاضیان را نادیده گرفته باشید.

چه بسا فرصتهای طلایی زندگی در مقابل خستگی روانی وعدم توانایی به موقع تصمیم گیری از دست داده و هیچ وقت جبران نشده است.

نحوه تشخیص خستگی تصمیم گیری

خستگی تصمیم گیری، با اتکا بر نشانه‌های فرسودگی روانی شناسایی می‌شود. مشاوره فردی در چنین مواقعی می تواند به شما در تشخیص این تصمیم گیری کمک کند، همچنین با ارائه راهکارهای مختلف باعث نجات فرد از این چرخه می شود.

عکس العمل در شرایط خستگی تصمیم

۱)تعویق: «این کار را بعدا انجام خواهم داد». «حالا وقت داریم»«عجله که نداریم»

۲)تکانشگری: گفتن حرف‌های نسنجیده، خریدین چیزی بدون برنامه‌ریزی

۳)پرهیز: «پاک کردن صورت مسأله »یا«انکار موضوع»

۴) بی‌تصمیمی: «وقتی شک دارم، فقط می‌گویم نه».

۵)استرس مزمن: که به تحریک‌پذیری، اضطراب، افسردگی و آثار فیزیکی مانند سردرد تنشی و مشکلات گوارشی منجر می‌شود.

چند روش ساده ومؤثر برای مقابله با خستگی تصمیم

خبر خوب اینکه با استفاده از روش‌های زیادی می توان از بروز خستگی تصمیم گیری جلوگیری کرد. مقابله با خستگی تصمیم، منجر به بازیابی اراده و افزایش بهره وری خواهد شد.پس این روش ها را بخاطر بسپارید و از آنها استفاده کنید:

۱. با برنامه ریزی در فرصت مناسب، از تنگنای تصمیم گیری دور بمانید.

بهترین راه برای کاهش خستگی تصمیم، کاهش تعداد تصمیم‌هایی است که به‌طور روزانه می‌گیرید. راه‌هایی برای تبدیل تصمیم‌ها به امور روزمره، پیدا کنید. با تهیه لیست، از تصمیم‌گیری شانسی، پرهیز کنید. لیست وظایف، ما را در مسیر صحیح کارها قرار می‌دهد و لیست خرید، مانع از سرگردانی در سوپرمارکت و فکرکردن به همه گزینه‌ها می‌شود.

برنامه وعده‌های غذایی را از شب قبل، تهیه کنید تا مجبور نباشید برای صبحانه، ناهار و شام، تصمیم بگیرید. هر روز صبح، ۱۰ لباس مختلف را امتحان نکنید؛ لباسی که قرار است بپوشید را از قبل انتخاب کنید.

راه‌هایی برای خودکارکردن برخی تصمیم‌ها پیدا کنید؛ برای مثال، از ابزار پرداخت خودکار قبوض استفاده کنید تا این کار آزاردهنده، به‌صورت منظم و بدون تصمیم‌گیری شما، انجام بگیرد. به‌جای این‌که در حال رانندگی، به پیداکردن بهترین مسیر فکر کنید، از جی‌پی‌اس کمک بگیرید.

مطلب پیشنهادی:

ذهن آرام

خستگی تصمیم گیری - روشهای مقابله با خستگی تصمیم

۲.سبک مدیریت خرد (میکرو مدیریت )را کنار بگذارید.

همان‌طور که انجام وظایف را به دیگران واگذار می‌کنید، تصمیم‌ها را نیز به دیگران واگذار کنید. اگر مسئولیت تصمیم‌گیری را به افراد دیگر بسپارید، تعداد تصمیم‌هایی که در طول روز می‌گیرید، کاهش خواهد یافت. به مسئولیت‌های خود در خانه، محل کار و سایر موقعیت‌ها فکر کنید.

آیا می‌توانید بخشی از تصمیم‌ها را به شخصی دیگر، محول کنید؟ به‌این‌ترتیب، سبک میکرومدیریت یا همان مدیریت خُرد را کنار می‌گذارید و به دیگران، در انجام وظایف خود، اعتماد خواهید کرد. به عبارتی تفویض اختیار و تصمیم گیری داشته باشید.

مدیران می‌توانند برخی تصمیم‌ها را به کارمندان خود واگذار کنند. والدین می‌توانند برخی امور را به فرزندان خود بسپارند. گاهی می‌توان کارها را به دوستان یا خانواده محول کرد.

برای مثال، از دوستی بخواهید تا برای مهمانی امشب، یک لیست تهیه کند؛ یا از فردی که با او قرار دارید، درخواست کنید تا رستوران مورد علاقه خود را برای شام انتخاب کند. اگر انتقال مسئولیت را به‌درستی انجام دهید، دوستان و اطرافیان شما، توانمند شده و احساس خواهند کرد که به آن‌ها اعتماد دارید.

۳. طراحی فرآیندی برای تصمیم‌گیری

هنگام تصمیم‌گیری درباره مسائل دشوار یا مهم و سنجش چند گزینه مختلف، از ماتریس تصمیم‌گیری استفاده کنید تا به بهترین تصمیم برسید. ماتریس تصمیم‌گیری، به شما کمک می‌کند تا انتخاب‌های خود را تحلیل کنید.

ابتدا، گزینه‌ها و عوامل مربوط به آن‌ها را لیست کنید؛ سپس، میزان اهمیت هر یک از عوامل را تعیین نمایید. این فرآیند، شاید پیچیده به نظر برسد اما اگر آن را به ملکه ذهن خود تبدیل کنید، مشاهده خواهید کرد که ماتریس تصمیم‌گیری، مفید واقع می‌شود.

هنگامی که با گزینه‌هایمختلف و متغیرهای متعدد، مواجه هستید، درخت ماتریس، سردرگمی را برطرف و احساسات را کم‌رنگ می‌کند. ماتریس تصمیم‌گیری، برخلاف لیست ساده مزایا و معایب، به شما این اجازه را می‌دهد که عوامل را رتبه‌بندی کنید. می‌توانید از قالب آماده ماتریس تصمیم‌گیری نیز استفاده کنید.

۴. استفاده از انرژی صبح برای تصمیمات بزرگ

محققان، صبح را بهترین زمان روز برای قضاوت‌کردن و تصمیم‌گیری می‌دانند. برخی افراد، تصور می‌کنند که سحرخیزان، مهم‌ترین تصمیم‌های خود را صبح می‌گیرند و شب‌زنده‌داران، مهم‌ترین تصمیم‌های خود را شب می‌گیرند.

اما محققان دریافته‌اند که این تصور، صحیح نیست. برای بسیاری از افراد، بهترین زمان روز، صبح است چراکه صبح‌ها می‌توان تصمیم‌های عاقلانه و درست گرفت. اکثر افراد، تا بعدازظهر، دوره اوج کار مفید را رد می‌کنند و هنگام عصر، تصمیم‌های پرخطر و فوری می‌گیرند.

تحقیقات، نشان می‌دهند که روش تصمیم‌گیری افراد، در طول روز تغییر می‌کند. هنگام صبح، تصمیم‌های هوشیارانه و سنجیده می‌گیریم. اما با گذر زمان و رسیدن به انتهای روز، خستگی تصمیم گیری، بر ما اثر کرده و تصمیم‌گیری پرخطر را شروع می‌کنیم. بنابراین، تصمیم بزرگ را هنگام صبح بگیرید.

در یک تحقیق در آمریکا، تعدادی قاضی که باید درباره‌ی عفو زندانیان تصمیم‌گیری می‌کردند، مورد بررسی قرار گرفتند. مشخص شد که آن‌ها در ابتدای روز، پرونده‌ها را بهتر بررسی می‌کنند و افراد بیشتری را مشمول عفو می‌دانند، ولی هر چه به پایان روز نزدیک می‌شوند، افراد کمتری را عفو می‌کنند.

پرونده‌ها تقریباً یکسان بودند و قضات نیز ثابت. آنچه در ساعات پایانی روز تغییر کرده بود، پدیدار شدن حالت «خستگی تصمیم» بود که هنگام صبح وجود نداشت.

۵. گزینه‌های خود را محدود کنید

فکرکردن به گزینه‌های زیاد، استرس و اضطراب به وجود می‌آورد. ممکن است در باتلاق تصمیم‌گیری، فرو بروید و نسبت به انتخاب‌های خود، دچار تردید شوید. برای مثال، هنگام خرید، با گزینه‌های فراوان و جایگزین‌های آن‌ها مواجه می‌شوید.

درواقع، خستگی تصمیم، در نتیجه مغازه‌گردی و تلاش برای پیداکردن بهترین قیمت، به وجود می‌آید. این کار، انرژی زیادی از شما می‌گیرد چراکه بار روانی سنگینی بر دوش شما می‌گذارد.(سوغات مخرب دنیای مجازی)

سعی کنید تعداد گزینه‌ها را کاهش داده و به تعداد محدودی از آن‌ها، فکر کنید. اغلب اوقات، مزایای صرف زمان طولانی برای انتخاب یکی از گزینه‌ها، از معایب آن کمتر است. شاید در صرفه‌جویی چند هزار تومان، موفق شوید اما نتیجه این کار، افزایش اضطراب و فرسودگی روانی است.

به‌جای آن، دو یا سه گزینه را انتخاب کرده و آن‌ها را با یکدیگر مقایسه کنید.روش حذف گزینه ها می تواند کمک بزرگی باشد. زمان خود را صرف بررسی همه مزایا و معایب گزینه‌ها نکنید و از کمال گزینی پرهیز کنید. تصمیم بگیرید و به آن، پایبند باشید.

مطلب مرتبط:

خودشناسی

خستگی تصمیم گیری - تردید تصمیم گیری

۶.برای تصمیم‌گیری، محدوده زمانی مشخص کنید.

ممکن است با نزدیک‌شدن به انتهای یک پروژه پیچیده و طولانی که هفته‌ها، ماه‌ها یا حتی سال‌ها بر روی آن کار کرده‌اید، دچار خستگی تصمیم شوید. در انتهای پروژه، باید تصمیم‌های لحظه آخری بگیرید زیرا بسیاری از تصمیم‌های ساده را تا دقیقه ۹۰، به تأخیر انداخته‌اید.

در این شرایط، احتمال زیادی وجود دارد که تصمیم فوری بگیرید و مرتکب انتخاب بد شوید چراکه طول و شدت پروژه، خستگی تصمیم‌ گیری را به وجود آورده است.

راه‌حل پرهیز از تصمیم‌گیری لحظه آخری و خستگی تصمیم، تعیین مهلت‌های زمانی کوتاه است. با این کار، زودتر دست‌به‌کار شده و تصمیم‌گیری را به لحظه آخر نمی‌سپارید. تصمیم‌های حیاتی را تا دقیقه ۹۰، به تأخیر نیندازید. مهلت زمانی برای تصمیم‌های مختلف تعیین کنید تا بتوانید از بهترین حالت قوه تشخیص خود، سود ببرید.

۷. زندگی را ساده بگیرید

اگر همیشه در حال تصمیم‌گیری باشید، انرژی و اراده خود را از دست خواهید داد. به همین دلیل است که پس از یک روز شلوغ و خسته‌کننده، غذای ناسالم می‌خورید، برنامه ورزش و باشگاه را تعطیل می‌کنید و روی مبل مشغول استراحت می شوید.

در این شرایط، انتخاب گزینه‌های سالم، خارج از توان شما است چراکه قدرت خویشتن‌داری را از دست داده‌اید. اگر همیشه با این وضعیت مواجه می‌شوید، زمان آن رسیده است که بار کاری خود را کاهش دهید. راه‌هایی برای ساده‌کردن زندگی خود پیدا کنید. مسائلی را که اهمیت ندارند، از زندگی خود حذف کنید.

سرگرمی، فعالیت روزانه و کار داوطلبانه، بسیار خوب هستند و جایگاه ویژه‌ای دارند اما اگر به نقطه‌ای رسیده‌اید که احساس فرسودگی می‌کنید، وقت آن رسیده است که مسئولیت‌های اضافی را از دوش خود بردارید. کاهش تعداد وظایف و فعالیت‌ها، تعداد تصمیم‌ها را نیز کاهش خواهد داد تا تجدید قوا کنید و کنترل بیشتری بر تصمیم‌های خود داشته باشید.

۸. مراقب ذهنیت کمال گرا باشید.

اغلب در دام ذهنیت کمال‌گرا می‌افتیم. کمال‌گرایی، فشار زیادی بر ما وارد می‌کند تا تصمیم «درست» را بگیریم زیرا تصور می‌کنیم تصمیم «غلط»، همه‌چیز را خراب خواهد کرد. این تصور، واقعیت ندارد، اما باعث می‌شود از انتخاب‌های خود پشیمان شویم و به قدرت تصمیم‌گیری خود، شک کنیم. 

وقت آن رسیده است که از کمال‌گرایی، دست برداریم و پیشرفت کنیم. انسان‌های کمال‌گرا که می‌خواهند بهترین خروجی را داشته باشند، بیش از بقیه دچار خستگی تصمیم می‌شوند. برای غلبه بر کمال گرایی مطالعه کتاب هایی مانند راهنمای غلبه بر کمال گرایی می تواند کمک کننده باشد. 

۹. تردید در تصمیم‌گیری را کنار بگذارید.

نباید به عقب قدم بردارید و درباره انتخاب‌های خود، دوباره فکر کنید. تردید در تصمیم‌گیری، به شما این تصور را خواهد داد که می‌توانستید تصمیم بهتری بگیرید و بنابراین، همواره نسبت به کارهایی که انجام داده‌اید، احساس پشیمانی خواهید کرد.

نباید تصور کنید که با انتخاب‌های اشتباه، وقت را هدر داده‌اید. درواقع، تصمیم شما یا مسیری که انتخاب کرده‌اید، تفاوت زیادی با گزینه‌های دیگر ندارد. حالا باید برای بهبود وضعیت کنونی، تلاش کنید.مثلا وقتی خرید بزرگ وگرانی انجان داده اید، تحت هیچ عنوان دوباره به مقایسه جنس و قیمت نپردازید.

۱۰. فهرستی از کارهای روزمره تهیه کنید تا وظایف کم‌اهمیت را بدون تلاش، انجام دهید.

تصمیم‌گیری را با روزمره‌کردن امور، ساده کنید و به حداقل برسانید. با ایجاد عادات و برنامه روزانه تغییرناپذیر، برخی تصمیم‌ها را در حالت خودکار قرار دهید. زمان مشخصی را برای بیدارشدن تعیین کنید و همواره آن را رعایت کنید. به‌جای این‌که هر روز درباره ورزش، تصمیم بگیرید، برنامه همیشگی برای روز و مدت زمان ورزش تعیین کنید.

چند نوع غذای سالم برای وعده صبحانه انتخاب کنید و آن‌ها را به‌صورت متناوب، تکرار کنید. هر روز، غذای ساده، سر کار ببرید. به‌جای این‌که هر روز صبح، از خود بپرسید که چه بپوشم، چند دست لباس انتخاب و در طول هفته، به‌صورت مرتب آن‌ها را عوض کنید. بسیاری از افراد موفق، از چند دست لباس ساده استفاده می‌کنند.

وقتی از مارک زاکربرگ بنیانگذار فیس‌بوک پرسیدند چرا همیشه یک‌نوع تی‌شرت می‌پوشی ؟پاسخ داد: نمی‌خواهم هر روز صبح درگیر تصمیم‌گیری درباره‌ی این‌که کدام لباس را بپوشم.

استیو جابز، به پوشیدن یقه اسکی مشکی و شلوار جین، مشهور بود. مارک زاکربرگ، همیشه تی‌شرت خاکستری اسپرت با مارک برونلو کوچینلی می‌پوشد. سلیقه خود را به کار روزمره تبدیل کنید چراکه این کار، به شما کمک می‌کند تا زمان کمتری را هدر بدهید، در زندگی خود، ثبات ایجاد کنید و بدون فکر زیاد، کار بعدی را انجام دهید. همچنین، کار روزمره، باعث می‌شود تا نیروی اراده خود را حفظ کرده و کنترل ذهن خود را در دست بگیرید.

حرف آخر

با کم کردن گزینه ها، سادگی و آرامش را به زندگی خود و اطرافیان هدیه دهید.

در اینستاگرام نیلوفر آبی همراه ما باشید.

تربیت نوجوانان

تربیت نوجوانان در خانواده

تربیت نوجوانان در خانواده

امروزه تربیت نوجوانان از چالش های اصلی خانواده ها و والدین است . نوجوانان همیشه به دنبال اثبات هویت خود هستند . رفتار والدین با نوجوان  چه دختر ، چه پسر به گونه ای باید باشد که به اعتماد به نفس و مهارت های اجتماعی و شخصیتی فرزندشان کمک کند .

 والدین باید به صحبت های فرزندشان گوش دهند ، آن ها را در مسائل خانوادگی مربوط به آنها مشارکت دهند و به نظراتشان اهمیت دهند . این امر موجب افزایش اعتماد به نفس و ارتقای مهارت های اجتماعی و توانایی مدیریت بحران و حل مسئله در نوجوانان  می شود . به همین علت می توان گفت احترام به نوجوان از مهم ترین اصول در تربیت نوجوانان است .

تربیت فرزند نوجوان در خانواده نیازمند توجه و صبر است ، توجه داشته باشید که باید به فرزندان فرصت تجربه داد تا نیازهای روانی و اجتماعی خود را بشناسند و با توجه به آن به رشد خودشان بپردازند .

غالب والدین می گویند نوجوان و جوان ما به حرف های ما گوش نمیدن ، لطف کنید این مطلب را به دقت بخوانید ، شاید گره ارتباطی شما با نوجوانان و جوانان پیدا شد . این نکته در مدیریت نوجوان مهمه که نوجوان قرار نیست به حرف کسی گوش بده ، چرا ؟

چون نوجوان دیگه کودک نیست ، باید با نوجوان گفتمان داشت . اگه نوجوان ببینه که طرف مقابلش داره تحمکی با او حرف میزنه ، یا ببینه کسی می خواهد چیزی را به او تحمیل کنه ، فوراً گارد می گیره ، حالا این فرد می خواد والدینش باشن ، می خواد معلمش باشه .

زمانی نوجوان با والدین خود می تواند گفتمان خوبی داشته باشد که والدین به خصوص مادر ، در دوران کودکی با او  خوب برخورد کرده و رابطه عاطفی خوبی داشته باشند .

برای ساخت یک ساختمان پی و شالوده ی آن خیلی مهمه ، اگه شالوده محکم نباشه ، مهندسی دقیق و درستی نداشته باشه ، هر دیواری که روی این شالوده بنا بشود با اولین لرزه ، تنش و بحران این دیوارها فرو  خواهد ریخت .

دوران کودکی مانند شالوده ی ساختمان است ، اگر با کودک اصولی و با تدبیر رفتار کنیم ، مطمئنا در دوران نوجوانی و جوانی با او مشکلی نخواهیم داشت ، که نه ، با او مشکل کمتری خو اهیم داشت .

والدین بخصوص مادران دقت کنند اصولی و با تدبیر برخورد کردن منظور محبت کردن و دوست داشتن نیست . این طبیعی است که هر پدر و مادری فرزند خود را دوست داشته باشد .

اصولی برخورد کردن با کودک یعنی : والدین بخصوص  مادر ، مهارت های ارتباطی با کودک خود را بلد باشند . به عبارتی بلد باشند :

  • چه موقع تنبیه کنند
  • چه موقع تشویق کنند
  • چه موقع عصبانی شوند
  • چه موقع تفهیم کنند

یک مثال ساده ، گلی که درگلدون خونه است ، اگه این گل را زیاد آبش بدیم ، خراب میشه ، اگه کم هم آب دهیم ، خراب میشه ، باید به موقع آبش بدیم تا خوب رشد کنه .

اگر زیاد به کودک محبت کنیم ، به عبارتی محبت بی جا و افراطی به او داشته باشیم ، این کودک توقع داره در هر شرایطی باید به او محبت کرد . این درحالی است که اگر تنبیه یا اخمی دریافت کنه ، به شدت بهم میریزه .

والدین عزیز هر چه انرژی برای فرزند پروری دارید تا 12 سالگی فرزندتان بکار بگیرید . چرا که بعد از آن ، اثر بخشی تربیت به شدت کاهش می یابد .

والدینی که با مشاهده بحران های رفتاری نوجوان تازه به فکر تربیت می افتند ، با سختی زیادی رو به رو می شوند .

برای مشاهده ویدیوهای بیشتر در آپارات همراه ما باشید.

رابطه پدر و دختر

مرکز مشاوره نیلوفر آبی در تهران با دارا بودن بهترین متخصصان، خدمات روانشناسی مانند مشاوره خانواده ، مشاوره تحصیلی ،مشاوره کودک و نوجوان و غیره را ارائه می دهد.

باما در تماس باشید

دروغ سفید یا دروغ سیاه

خودمان را با دروغ سفید فریب ندهیم

دروغ سفید یا دروغ سیاه؟

چند روز پیش تو یه کتابی جمله ای توجه مو به خودش جلب کرد،نوشته بود:
«من دروغ های سیاه را بخشودنی می دانم… اما دروغ سفید نابخشودنی است. این دروغ انسان ها را به پرتگاه نابودی می برد.»

اگه بخوام براتون تو قالب یه مثال بگم مثلا؛
در جاده با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت رانندگی می کند اما در جمع دوستان میگوید که کمتر از ۱۲۰ کیلومتر در ساعت نمی رود.

روزی یک صفحه کتاب میخواند اما در حضور دیگران میگوید اگر کمتر از ده صفحه در روز بخوانم نمی خوابم.

بیشتر و بیشتر خواندم و دیدم راست میگوید. ما با دروغ سفید دیگران را فریب نمی دهیم، بلکه «خود» را «فریب» می دهیم.
به اندازه ای که تصویر بیرونی ما با واقعیت درونی ما تفاوت دارد، دچار تعارض و اضطراب و تنش میشویم.
به همان اندازه وادار میشویم در مواجهه با دیگران نقاب بر چهره بزنیم و به همان اندازه از تحقق برنامه های توسعه توانایی های فردی خویش، جا می مانیم.

نظر شما چیه؟ تا به حال شده دروغ سفید بگین و خودتونو توش غرق کنید ؟؟

 

برای مشاهده ویدیوهای بیشتر در آپارات همراه ما باشید.

مرکز مشاوره نیلوفر آبی در تهران با دارا بودن بهترین متخصصان، خدمات روانشناسی مانند مشاوره خانواده ، مشاوره تحصیلی ،مشاوره کودک و نوجوان و غیره را ارائه می دهد.

باما در تماس باشید

تاثیر نوازش در زوجین - مرکز مشاوره نیلوفر آبی

تاثیر نوازش در زوجین،اهمیت نوازش در زندگی زناشویی

تاثیر نوازش در زوجین

تاثیر نوازش در زوجین و زندگی زناشویی را دست کم نگیرید!  نوازش های عاطفی بین زوجین بسیار مهم است و در صورت فقدان آن ممکن است بین زن و شوهر فاصله روانی ایجاد کند که منجر به جدایی شود. 

زوجینی که از زندگی خود دلزده شده اند یا از روابط عاطفی بینشان ناراضی اند با مراجعه به مشاور خانواده، به فقدان نوازش چه عاطفی و چه کلامی و غیر کلامی پی میبرند.

اهمیت نوازش کلامی و غیرکلامی در زندگی زناشویی

نوع نوازش های عاطفی در زنان و مردان متفاوت است.

زن ها به این شکل نوازش های عاطفی نیاز بیشتری دارند:

نوازش در حوزه ی احترام،( به او احترام بگذارد خصوصا در جمع)

نوازش در حوزه ی درک,( احساسات و نیاز های او را درک، انکار نکند)

نوازش در حوزه ی محبت( به اشکال مختلف ، محبت خود را نشان دهد.)

نوازش در حوزه ی توجه ( توجه خاصی به او داشته باشد و از او مراقبت کند.)

نوازش در حوزه‌ی تایید( مورد تایید همسرش باشد)

مردها به این شکل نوازش های عاطفی نیاز بیشتری دارند:

نوازش در حوزه ی اعتماد و اطمینان،( اینکه به او اعتماد کند و به او اطمینان داشته باشد)

نوازش در حوزه ی پذیرش ( او را همانطور که هست بپذیرد نه این که تحمل کند)

نوازش در حوزه ی تشکر و قدر دانی ( برای تلاش های او،قدر دان بوده و تشکر کند)

نوازش در حوزه ی تحسین و تمجید( یک مرد به شدت به تحسین های همسرش نیاز دارد)

نوازش در حوزه ی تشویق ( هر مردی به انواع تشویق و حمایت های روانی همسرش نیاز دارد)

چرا باید به مشاوره روانشناسی مراجعه کنیم؟  

برای اینکه از زندگی فردی و زناشویی خودمان رضایت داشته باشیم گزینه های زیادی وجود دارد. به همین دلیل یک روانشناس خوب با ارائه راهکارهای مناسب برای عبور از بحران های شخصی و عاطفی کمک می کند. 

در مرکز مشاوره نیلوفر آبی با مدیریت خانم دکتر باقرزاده خدمات روانشناسی، مشاوره کودک و نوجوان، مشاوره شغلی، مشاوره تحصیلی و … را توسط متخصصین این حوزه ارائه می دهد.

در کانال تگرامی ما عضو شوید.

بیماری افسردگی

بیماری افسردگی و دلایل آن چیست؟

بیماری افسردگی (نوعی اختلال روانی) یک بیماری رایج در میان زنان و مردان است که بر احساس، طرز تفکر و نحوه عملکرد فرد تأثیر منفی می گذارد. این بیماری با کمک روانشناس درمان می شود. 

بیماری افسردگی باعث احساس غم و اندوه یا از دست دادن علاقه به فعالیت هایی روزمره در افراد می شود (فعالیت هایی که در گذشته برای آنها لذت بخش بوده است). این روند می تواند منجر به انواع مشکلات عاطفی و جسمی شود و می تواند توانایی شما را برای عملکرد در محل کار و خانه کاهش دهد.

علائم بیماری افسردگی می تواند از خفیف تا شدید متفاوت باشد و شامل موارد زیر است:

  • احساس غمگینی یا داشتن خلق و خوی افسرده
  • از دست دادن علاقه یا لذت به فعالیت های روزمره
  • تغییر در اشتها، کاهش یا افزایش وزن
  • مشکل در خوابیدن یا خواب زیاد
  • از دست دادن انرژی یا افزایش خستگی
  • احساس بی ارزشی یا گناه
  • مشکل در تفکر، تمرکز یا تصمیم گیری
  • افکار مرگ یا خودکشی
  • کاهش فعالیت بدنی (ناتوانی در نشستن و قدم زدن) یا کند شدن حرکات یا گفتار (این موارد باید توسط اطرافیان مورد تایید باشد)

علائم افسردگی باید حداقل دو هفته وجود داشته باشد. بیماری های جسمی می تواند موجب ایجاد افسردگی شود، بنابراین اگر به یکی از این بیماری ها مبتلا هستید، حتما باید به فکر درمان آنها باشید و اگر بعد درمان این بیماری ها، علائم افسردگی وجود داشته باشند، به طور قطع باید بدانید که به بیماری افسردگی مبتلا شده اید.

افسردگی می تواند در هر زمانی رخ دهد؛ اما به طور متوسط، ابتدا در اواخر نوجوانی تا اواسط دهه 20 سالگی ظاهر می شود. زنان بیشتر از مردان به افسردگی مبتلا می‌شوند. برخی مطالعات نشان می دهد که یک سوم زنان در طول زندگی خود یک دوره افسردگی اساسی را تجربه می کنند. زمانی که بستگان درجه یک (پدر، مادر، خواهر، برادر) افسردگی دارند، امکان بروز آن در سایر افراد خانواده وجود دارد.

برای استفاده از خدمات مرکز مشاوره نیلوفر آبی می توانید با شماره تلفن 09910443120 تماس بگیرید. 

دکتر روانشناسی برای بیماری افسردگی

انواع بیماری افسردگی

  • افسردگی قبل از زایمان و افسردگی پس از زایمان
  • افسردگی فصلی (اختلال عاطفی فصلی)
  • اختلال افسردگی مداوم
  • اختلال نارسایی پیش از قاعدگی
  • اختلال بی نظمی خلقی مخرب 
  • و…

در ادامه درباره برخی از انواع افسردگی که در بین زنان و مردان شایع است، توضیح داده شده است.

1- افسردگی دوران قاعدگی (اختلال نارسایی پیش از قاعدگی)

یک زن مبتلا به افسردگی پیش از قاعدگی حدود یک هفته قبل از شروع قاعدگی علائم شدید افسردگی، تحریک پذیری و تنش را دارد. علائم شایع شامل نوسانات خلقی، تحریک پذیری یا عصبانیت، خلق افسرده و اضطراب است. علائم دیگر شامل کاهش علاقه به فعالیت های معمول، مشکل در تمرکز، کمبود انرژی یا خستگی آسان، تغییر در اشتها با هوس های غذایی خاص، مشکل در خواب یا خواب زیاد باشد. علائم فیزیکی ممکن است شامل حساسیت یا تورم سینه، درد مفاصل یا ماهیچه، احساس نفخ یا افزایش وزن باشد.

این علائم یک هفته تا 10 روز قبل از شروع قاعدگی شروع می شود و با شروع قاعدگی بهبود می یابد یا متوقف می شود. علائم منجر به ناراحتی و مشکلات قابل توجهی در عملکرد منظم یا تعاملات اجتماعی می شود.

برای تشخیص این نوع افسردگی، علائم باید در بیشتر دوره های قاعدگی رخ داده باشد و باید تأثیر نامطلوبی بر عملکرد شغلی یا اجتماعی فرد داشته باشد.

افسردگی پیش از قاعدگی را می توان با داروهای ضد افسردگی، قرص های ضد بارداری یا مکمل های غذایی درمان کرد. تغییر رژیم غذایی و سبک زندگی، مانند کاهش کافئین و الکل، خواب کافی و ورزش و تمرین تکنیک های آرام سازی، می تواند کمک کننده باشد. البته تمام این موارد را باید تحت نظارت دکتر روانشناس انجام داد و در صورت تشخیص روانپزشک می تواند دارو مصرف کرد.

افسردگی دوران بارداری و بعد از زایمان نیز جزو مواردی است که برخی از زنان نیز در هنگام بارداری و بعد از زایمان به آن مبتلا می شوند و علائم آن نیز همانند افسردگی پیش از قاعدگی ممکن است که خفیف یا شدید باشد.

2- افسردگی رفتاری موقت (اختلال در خلق و خوی)

اختلال بی نظمی خلقی، اختلالی است که در کودکان و نوجوانان 6 تا 18 سال رخ می دهد. این اختلال شامل تحریک پذیری مزمن و شدید است که منجر به طغیان شدید و مکرر خلق و خو می شود. فوران خلق و خوی می تواند کلامی باشد یا می تواند شامل رفتارهایی مانند پرخاشگری فیزیکی نسبت به افراد یا اشیا باشد.

این طغیان ها به طور قابل توجهی با موقعیت نامتناسب هستند و با سن رشد کودک همخوانی ندارند. آنها باید اغلب (به طور متوسط سه بار یا بیشتر در هفته) و معمولاً در پاسخ به ناامیدی رخ دهند. در بین طغیان‌ها، خلق و خوی کودک در اکثر اوقات روز، تقریباً هر روز، دائماً تحریک‌پذیر یا عصبانی است. این روحیه توسط دیگران مانند والدین، معلمان و همسالان قابل توجه است.

برای تشخیص اختلال اختلال تنظیم خلقی می توان با کمک مشاوره کودکان و نوجوانان آن را تشخیص داد و برای درمان آن اقدام کرد.

علائم باید حداقل به مدت یک سال در حداقل دو موقعیت (مانند خانه، مدرسه، با همسالان) وجود داشته باشد و این وضعیت باید قبل از 10 سالگی شروع شود. اختلال بی نظمی خلقی در مردان بسیار شایع تر از زنان است.

ممکن است همراه با سایر اختلالات از جمله اختلالات افسردگی اساسی، کمبود توجه، بیش فعالی، اضطراب و اختلالات رفتاری رخ دهد.

اختلال بی نظمی خلقی می تواند تأثیر قابل توجهی بر توانایی کودک برای عملکرد و تأثیر زیادی بر خانواده داشته باشد. تحریک پذیری مزمن، شدید و طغیان های خلقی می تواند زندگی خانوادگی را مختل کند، ایجاد یا حفظ دوستی را برای کودک یا نوجوان دشوار کند و باعث ایجاد مشکلات در مدرسه شود.

درمان معمولاً شامل روان درمانی (درمان رفتاری شناختی) یا داروها است که توسط دکتر روانشناس خوب تشخیص داده می شود.

مشاوره روانشناس افسردگی

3- افسردگی رفتاری دائمی (اختلال افسردگی مداوم)

یک فرد مبتلا به اختلال افسردگی مداوم در بیشتر ساعات روز، حداقل به مدت دو سال، خلق و خوی افسرده دارد. در کودکان و نوجوانان، خلق و خوی می تواند تحریک پذیر یا افسرده باشد و باید حداقل برای یک سال ادامه یابد.

علاوه بر خلق افسرده، علائم این نوع اختلال عبارت است از:

  • کم اشتهایی یا پرخوری
  • بی خوابی یا پرخوابی
  • انرژی کم یا خستگی
  • عزت نفس پایین
  • تمرکز ضعیف یا مشکل در تصمیم گیری
  • احساس ناامیدی

اختلال افسردگی مداوم اغلب در دوران کودکی، نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می شود و هر ساله تعداد زیادی از بزرگسالان را تحت تاثیر قرار می دهد. افراد مبتلا به اختلال افسردگی مداوم معمولاً خلق و خوی خود را غمگین توصیف می کنند. از آنجا که این علائم به بخشی از تجربه روزانه افراد تبدیل شده است، احتمال دارد آنها به دنبال کمک نباشند، فقط با این فرض که «من همیشه این گونه بوده ام.»

در این نوع افسردگی، ناراحتی یا دشواری قابل توجهی در کار، فعالیت های اجتماعی یا سایر زمینه های مهم زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد. البته تأثیر اختلال افسردگی مداوم بر کار، روابط و زندگی روزمره می تواند بسیار متفاوت باشد، تأثیرات آن می تواند به بزرگی یا بیشتر از اختلال افسردگی باشد.

4- افسردگی بالینی

افسردگی چیزی فراتر از احساس ناراحتی یا خستگی برای چند روز است. بیشتر افراد دوره‌هایی از احساس افسردگی را پشت سر می‌گذارند؛ اما وقتی افسرده باشید، به‌جای چند روز، به‌طور مداوم برای هفته‌ها یا ماه‌ها احساس ناراحتی همراه شما خواهید بود.

برخی از افراد فکر می کنند بیماری افسردگی تاثیر بر روان انسان ندارد و یک وضعیت سلامتی غیرواقعی است. آنها اشتباه می کنند؛ افسردگی یک بیماری با علائم واقعی است. افسردگی نشانه ضعف یا چیزی نیست که بتوانید از آن خارج شوید.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله مشاوره افسردگی با بهترین روانشناس پیشنهاد می شود.

روانشناس افسردگی

تفاوت بیماری افسردگی با غم و سوگواری

مرگ عزیزان، شکست عشقی، طلاق و از دست شغل، موارد غم انگیزی است که احساسات افراد را تاثیر قرار می دهد. احساس غم و اندوه در این شرایط بسیار طبیعی است و اغلب افراد خود را افسرده می دانند. اما فرایند سوگواری با افسردگی بسیار متفاوت است. احتمال اینکه افسردگی با غم و اندوه همراه باشد، وجود دارد، ولی هر غم و اندوهی نمی تواند افسردگی باشد؛ زیرا افسردگی به مدت طولانی در فرد وجود خواهد داشت.

در اغلب موارد در سوگواری، فرد عزت نفس خود را حفظ می کند؛ اما در افسردگی، فرد احساس حقارت و بی ارزش دارد و تمایل خودکشی افزایش پیدا می کند. درواقع میلی به ادامه زندگی و انجام کارهای روزمره را ندارد.

چه چیزی باعث افسردگی می شود؟

گاهی اوقات یک محرک برای افسردگی وجود دارد. رویدادهایی که زندگی را تغییر می دهند، مانند سوگ، از دست دادن شغل یا زایمان، می توانند آن را به وجود آورند. افرادی که سابقه خانوادگی افسردگی دارند، احتمال دارد که آن را تجربه کنند؛ اما همه افراد می توانند بدون دلیل واضح افسرده شوند.

عوامل موثر بر افسردگی

امکان بروز افسردگی در هر فردی، حتی کسانی که در شرایط ایده آل زندگی می کنند، وجود دارد. همچنین عوامل موثر بر زندگی می تواند موجب ایجاد این بیماری می‌شود، برخی از این موارد عبارت است از:

بیماری جسمی: برخی از بیماری ها (مانند تیروئید، تومور مغزی، کمبود ویتامین) و تغییرات جسمی، هورمونی و شیمیایی مغز می تواند موجب بروز افسردگی شود.

ژنتیک: زمانی که یک فرد در خانواده دچار افسردگی می شود، احتمال اینکه به علت موارد ژنتیکی باشد، بسیار است. همین مورد موجب ایجاد افسردگی در سایر اعضای خانواده خواهد شود.

شخصیت فردی: شخصیت افراد در بروز بیماری های روحی مانند افسردگی تاثیرگذار است. به این صورت که افراد با اعتماد به نفس پایین و بدبین، بیشتر به بیماری افسردگی مبتلا می شوند.

عوامل محیطی: زمانی که افراد در معرض فقر، خشونت، سوءاستفاده، نادیده گرفتن قرار می گیرند، احتمال افسردگی در آنها نسبت به سایر افراد بیشتر است.

علایم شایع در بیماری افسردگی

افسردگی با علت های مختلف، افراد را تحت تأثیر قرار می دهد و می تواند علائم مختلفی را ایجاد کند. علایم افسردگی از احساسات پایدار ناراحتی و ناامیدی تا از دست دادن علاقه به چیزهایی که قبلاً لذت بخش بوده و احساس بسیار ناراحت کننده، متغیر است. بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی علائم اضطراب را نیز دارند.

ممکن است علائم جسمی مانند احساس خستگی مداوم، بد خوابیدن، نداشتن اشتها یا میل جنسی و دردهای مختلف وجود داشته باشد.

علائم افسردگی از خفیف تا شدید متغیر است. در خفیف ترین حالت، ممکن است فرد احساس ضعف مداوم داشته باشد، در حالی که افسردگی شدید می تواند باعث شود احساس خودکشی کند و با خود بگوید که زندگی دیگر ارزش زیستن ندارد. اکثر افراد در مواقع سخت احساس استرس، اضطراب یا خلق و خوی ضعیف را تجربه می کنند. ممکن است خلق و خوی ضعیف پس از مدت کوتاهی بهبود یابد و نشانه افسردگی نخواهد بود.

بیماری افسردگی چگونه درمان می شود؟

افسردگی یکی اختلالات روانی قابل درمان است. با استفاده از مشاوره درمانی 80 تا 90 درصد از افراد مبتلا به افسردگی می توانند درمان شوند.

قبل از تشخیص یا درمان، دکتر روانشناس باید یک ارزیابی تشخیصی کامل، از جمله جلسه درمانی و معاینه فیزیکی انجام دهد. در برخی موارد، ممکن است آزمایش خون انجام شود تا اطمینان حاصل شود که افسردگی ناشی از یک وضعیت جسمی مانند مشکل تیروئید یا کمبود ویتامین نباشد. این ارزیابی علائم خاص را شناسایی می‌کند و سابقه پزشکی و خانوادگی و عوامل فرهنگی و محیطی را با هدف رسیدن به تشخیص و برنامه‌ریزی یک دوره عملی بررسی می‌کند.

درمان افسردگی

درمان افسردگی می تواند شامل ترکیبی از تغییرات سبک زندگی، گفتار درمانی و دارو باشد. درمان توصیه شده شما بر اساس افسردگی خفیف، متوسط یا شدید است.

اگر افسردگی خفیف دارید، ممکن است دکتر روانشناس به شما پیشنهاد دهد که منتظر بمانید تا ببیند آیا به خودی خود بهبود می یابد یا خیر، در حالی که پیشرفت شما را زیر نظر دارد. همچنین ممکن است اقدامات سبک زندگی مانند ورزش و گروه های خودیاری را پیشنهاد کنند.

درمان گفتاری، مانند درمان شناختی رفتاری، اغلب برای افسردگی خفیف که بهبود نمی یابد یا افسردگی متوسط استفاده می شود. در برخی از موارد مصرف داروهای ضد افسردگی با تجویز روانپزشک الزامی است.

برای افسردگی متوسط تا شدید، اغلب ترکیبی از گفتار درمانی و داروهای ضد افسردگی توصیه می شود. اگر افسردگی شدید دارید، ممکن است برای درمان‌های تخصصی صحبت کردن و تجویز دارو به یک مرکز روانشناسی معرفی شوید.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله بهترین مرکز خدمات مشاوره روانشناسی پیشنهاد می شود.

دکتر روانشناس برای افسردگی

دارو درمانی برای بیماری افسردگی

تجویز دارو توسط روانپزشک به بیماری افسردگی کمک می کند و در درمان آن موثر است. به همین دلیل، داروهای ضد افسردگی برای کمک به اصلاح ساختار شیمیایی مغز تجویز می شوند.  داروهای آرام بخش برای افسردگی، موجب اعتیاد افراد نمی شود، به عبارتی باعث عادت کردن افراد به این داروها نخواهد شد. به طور کلی داروهای ضد افسردگی هیچ اثر محرکی بر افرادی که افسردگی را تجربه نمی کنند، ندارند.

داروهای ضدافسردگی در یک یا دو هفته اول استفاده، موجب بهبودی می شود؛ اما ممکن است فواید کامل آن برای دو تا سه ماه مشاهده نشود. اگر بیمار پس از چند هفته بهبودی کمی داشته یا هیچ بهبودی نداشته باشد، روانپزشک او می تواند دوز دارو را تغییر دهد یا یک داروی ضدافسردگی دیگر اضافه یا جایگزین کند.

روانپزشکان معمولاً توصیه می کنند که بیماران تا شش ماه یا بیشتر پس از بهبود علائم به مصرف دارو ادامه دهند.

روان درمانی برای بیماری افسردگی

روان درمانی یا گفتار درمانی توسط مشاوره روانشناسی برای درمان افسردگی خفیف استفاده می شود. برای افسردگی متوسط تا شدید، روان درمانی اغلب همراه با داروهای ضد افسردگی تجویز می شود. درمان شناختی رفتاری در درمان افسردگی موثر است. این نوع درمان شکلی از درمان بوده که بر حل مشکل در زمان حال متمرکز است و به فرد کمک می کند تا تفکر تحریف شده یا منفی را با هدف تغییر افکار و رفتار تشخیص دهد و به چالش ها به شیوه ای مثبت پاسخ دهد.

در مرکز روانشناسی ممکن است روان درمانی فقط فرد را تحت درمان قرار می دهد، اما می تواند شامل دیگران نیز شود. برای مثال خانواده یا زوج درمانی می تواند به حل مسائل در این روابط نزدیک کمک کند. گروه درمانی افراد مبتلا به بیماری های مشابه را در یک محیط حمایتی گرد هم می آورد و می تواند به آنها کمک کند تا یاد بگیرد که دیگران چگونه در موقعیت های مشابه کنار می آیند.

بسته به شدت افسردگی، درمان ممکن است چند هفته یا بیشتر طول بکشد. در بسیاری از موارد، بهبود قابل توجهی در 10 تا 15 جلسه روانشناسی ایجاد می شود.

خودیاری و مقابله با افسردگی

چند راهکار وجود دارد که افراد می توانند برای کاهش علائم افسردگی انجام دهند. برای بسیاری از افراد، ورزش منظم به ایجاد احساس مثبت و بهبود خلق و خو کمک می کند. داشتن خواب با کیفیت کافی و به طور منظم، خوردن یک رژیم غذایی سالم و پرهیز از الکل (یک داروی افسردگی) نیز می تواند به کاهش علائم افسردگی کمک کند.

افسردگی یک بیماری واقعی است. با تشخیص و درمان مناسب، در اکثر موارد افراد مبتلا به افسردگی بر آن غلبه خواهند کرد. اگر علائم افسردگی را تجربه می کنید، اولین قدم این است که به کلینیک مشاوره مراجعه کنید. سپس با یک دکتر روانشناس در مورد نگرانی های خود صحبت کنید و از او بخواهید که به شما راهکارهای مناسب ارائه دهد. این کار شروعی برای رسیدگی به نیازهای سلامت روان شما است.

زندگی با افسردگی

بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی با ایجاد تغییراتی در شیوه زندگی، از جمله ورزش بیشتر، کاهش مصرف الکل، ترک سیگار و تغذیه سالم، سعی در بهبود وضعیت روانی خود دارند.

خواندن یک کتاب خودیاری یا پیوستن به یک گروه پشتیبانی نیز ارزشمند است. آنها می توانند به شما کمک کنند تا درک بهتری در مورد آنچه باعث ایجاد احساس افسردگی در شما می شود، به دست آورید. به اشتراک گذاشتن تجربیات خود با دیگران در شرایط مشابه نیز می تواند بسیار کمک کننده باشد.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله روانشناس کیست و بهترین روانشناس چه ویژگی هایی دارد؟ پیشنهاد می شود.

مشاوره افسردگی

مشاوره روانشناسی برای بیماری افسردگی

اگر فکر می کنید افسرده هستید، مهم است که از یک روانشناس کمک بگیرید. بسیاری از افراد قبل از درخواست کمک برای افسردگی مدت طولانی صبر می کنند، اما بهتر است مراجعه به دکتر روانشناس را جدی بگیرید. هر چه زودتر به کلینیک روانشناسی مراجعه کنید، زودتر در مسیر بهبودی قرار خواهید گرفت.

اگر برای درمان افسردگی خود به کمک نیاز دارید، می توانید برای حل مشکلات خود به  مرکز خدمات مشاوره نیلوفر آبی تحت نظارت دکتر روانشناس باقرزاده مراجعه کنید.

نیلوفر آبی، همراه شماست تا یک زندگی ایده‌آل داشته باشید.

طرحواره ایثار و از خودگذشتگی

طرحواره ایثار (مراقب همه جز خودت باش!)

اگر دیگران را در اولویت قرار ندهید، مضطرب می شوید؛ اما چه کسی از شما مراقبت می کند؟ آیا می دانید اگر چنین ویژگی را داشته باشید، به نوعی به طرحواره ایثار مبتلا هستید؟

افراد دارای طرحواره ایثار در قبال درد دیگران احساس مسئولیت می کنند و بدون تلاش برای رفع آن احساس بدی دارند. این طرحواره به علت مسئولیت بیش از حد در زمان کودکی است و از روش تربیتی نادرست والدین برای یادگیری بیشتر کودکان ناشی می شود. تفاوت بین طرحواره ایثار و فقط دلسوز بودن، مرزهای سلامت روانی فرد را نشان می دهد که در ادامه به این مورد پرداخته خواهد شد.

آیا وقتی افرادی که برایتان مهم هستند آسیب می بینند، با وجود اینکه تقصیر شما نیست، نسبت به خودتان احساس بدی دارید؟ همه ما نسبت به دیگران احساس همدلی می کنیم. اما افراد دارای طرحواره ایثار در قبال درد دیگران احساس مسئولیت می کنند و تحمل آن برایشان بدون تلاش برای رفع سخت است. همچنین نیاز شدیدی به از بین بردن آن درد یا ناراحتی احساس می‌کنند و اگر این کار را نکنند، احساس ناراحتی شدید خواهند داشت، خودشان را سرزنش می کنند، از خود انتقاد کرده و حتی خودشان را تحقیر می کنند.

جهت دریافت مشاوره ( حضوری ، تلفنی و آنلاین ) از مرکز خدمات مشاوره نیلوفر آبی می توانید با شماره تلفن 09910443120 تماس بگیرید. 

طرحواره خودگذشتگی

دلایل طرحواره ایثار

روش تربیتی نادرست: طرحواره ایثار همانند تمام طرحواره‌ها، در طول تجربه دوران کودکی شکل می‌گیرد، در واقع به عنوان روش تربیتی کودک برای یادگیری قوانین است که به عملکرد خانواده ارتباط دارد. طرحواره ها ریشه در احساسات دارند و تا بزرگسالی با افراد می مانند.

مسئول مراقبت از والدین یا سرپرست: طرحواره ایثار از زندگی در موقعیتی ناشی می شود که در دوران کودکی مسئولیت بیش از حد را بر عهده فرد گذاشته شده است. به این صورت که احتمال دارد به عنوان یک کودک، مجبور شده باشید از یک بزرگسال، مانند والدینی که با بیمارهای ذهنی یا جسمی درگیر بودند، مراقبت کنید. آنها می توانند از بیماری ناتوان کننده جدی گرفته تا والدینی مبتلا به افسردگی که همیشه بیش از حد درگیر به نظر می رسند، شامل شوند.

منطق کودک نمی تواند چنین  مسئولیتی را بپذیرد، به این صورت که مدام با خود می گوید: «اگر فقط از والدینم مراقبت کنم، آنقدر بهتر می شوند که از من مراقبت کنند.» این مسئولیت برای یک کودک بسیار سنگین است و خطرات آن زیاد است؛ زیرا باور دارد: «اگر من از والدینم مراقبت نکنم، آنها خوب نخواهند شد و این تقصیر من خواهد بود». ممکن است در کودکی آن را به صراحت به خود نگفته باشید؛ اما این منطقی است که احساسات شما در آن زمان به این صورت رفتار کرده و درواقع این نوع رفتار در ضمیر ناخودآگاه شما ماندگار شده است.

با گذشت زمان، این طرحواره شروع به احساس نیاز شدید به مراقبت از دیگران و احساس مسئولیت در قبال آنها می کند، مانند حضور در کنار دیگران تنها با یک احساس نیاز از سوی دیگر است.

شاید شما با طرحواره اطاعت (یا انقیاد) آشنا باشید که شبیه طرحواره ایثار است. با این حال، تفاوت این است که با اطاعت، کودک نسبت به رابطه مراقبتی احساس ترس یا گناه عمیقی می‌کند؛ زیرا بزرگسال از نظر عاطفی کودک را نادیده گرفته یا او را مورد سوءاستفاده قرار می دهد. با ایثار، هیچ اجبار آشکاری وجود ندارد. کودک فقط می خواهد کمک کند. بنابراین، اغلب بزرگسالانی که طرحواره ایثار دارند، خشم یا رنجش ناشی از طرحواره اطاعت را احساس نمی کنند. در هر صورت، افراد دارای طرحواره ایثار فقط آرزو می کنند که بتوانند کارهای بیشتری انجام دهند. آنها هرگز کافی نیستند و هیچ گاه از خود راضی نخواهند بود.

نشانه های طرحواره ایثار

  • درد عاطفی دیگران را غیرقابل تحمل می‌دانید و احساس مسئولیت می‌کنید که کمک کنید.
  • ممکن است شما واکنش‌های شدید مشابهی نسبت به حیواناتی که داشته باشید و برای آنها دلسوزی کنید.
  • به خاطر داشتن نیازهای خود احساس گناه و خودخواهی می کنید.
  • نه گفتن سخت است.
  • برای شما سخت است که در مورد خودتان صحبت کنید.
  • وقتی دیگران سعی می کنند به شما کمک کنند، مضطرب می شوید.
  • متوجه می‌شوید که مردم از شما سوءاستفاده می‌کنند؛ اما احساس می‌کنید نمی‌توانید به آن رسیدگی کنید.
  • به دلیل برآورده نشدن نیازهایتان احساس می کنید که برای دیگران ارزش ندارد.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله طرحواره رهاشدگی و نشانه های آن چیست؟ پیشنهاد می شود.

مهربانی مرکز خدمات مشاوره نیلوفر آبی

مقابله با طرحواره ایثار

ممکن است درباره طرحواره ایثار و از خود گذشتگی بگویید: «چه اشکالی دارد که نسبت به مردم و حیوانات دلسوزی کنیم و بخواهیم کمک کنیم؟» پاسخ این است: «هیچ مشکلی وجود ندارد!»

تفاوت بین طرحواره ایثار و فقط دلسوز بودن، مرزهای سلامت روانی است. وقتی مرزهای ضعیفی دارید، رفتار ایثارگرانه باعث ایجاد عدم تعادل می شود که کمک کننده را از بی توجهی به خود رنج می دهد (خسته، ناامید و مورد سوءاستفاده دیگران). این پویایی می تواند منجر به مرتبط کردن کار دلسوزانه با ناراضی بودن و ناکام ماندن شود که در نهایت به تعداد کمی کمک می کند.

همچنین ممکن است این پویایی را در افرادی که در بیمارستان، مراکز درمانی یا روان درمانی و هر فردی که از لحاظ جسمی و ذهنی با افراد سروکار دارند، مشاهده کنید. آنها از کار دلسوزانه‌ای که با بیماران خود انجام می‌دهند، احساس رضایت می‌کنند، اما متوجه می‌شوند که در سیستمی هستند که از این مهربانی سوءاستفاده می کنند، به این صورت که به آنها توجهی نمی شود و به سمت فرسودگی شغلی سوق داده می‌شوند. در نهایت عضویت در چنین سیستمی باعث مراقبت ضعیف از بیماران، رانده شدن کارکنان خوب و کاهش توانایی کمک کننده می شود.

در زندگی شخصی، طرحواره ایثار هزینه فرصت دارد. با فدا کردن زمان و تلاش خود برای دیگران به صورتی که از خودتان سلب می‌شود، متوجه می‌شوید که زمان در حال سپری شدن است و در بسیاری از مواقع مانند استراحت، تفریح یا رضایت شخصی، آن طور که می‌خواهید، زندگی نمی‌کنید.

مهم تر از همه، افراد دارای طرحواره ایثار در سطح نیاز عاطفی نادیده گرفته می شوند. بنابراین اگر در بسیاری از موارد پاسخ شما به سوالاتی که در ادامه آورده شده، مثبت است، باید بدانید که شما در گروه طرحواره ایثار قرار دارید.

  • آیا دیگران به اندازه کافی از شما حمایت نمی کنند؟
  • آیا از دیگران تشکر می کنید؛ اما آنها به شما توجهی ندارند؟
  • آیا نیاز عاطفی را از جانب دیگرانی که با شما در ارتباط هستند، به صورتی که احساسات شما مهم هستند، دریافت نمی کنید؟

درمان طرحواره ایثار

طرحواره درمانی به شما کمک می کند بر محدودیت های طرحواره ایثار غلبه کنید، سپس به ارزش های خود پایبند باشید و مهربانی خود را حفظ کنید؛ اما همه این موارد مستلزم رعایت برخی از مواردی است که در ادامه به صورت پنج مرحله ای برای درمان طرحواره ایثار بیان می شود.

کمتر ایثار کنید: بخش هایی از زندگی را در نظر بگیرید که در آن برای دیگران فداکاری می کنید تا احساس خوبی در شما ایجاد کند، اما دیگران واقعاً به آن نیاز ندارند. بکوشید آنها را محدود کنید تا وقت آزاد بیشتری برای خود فراهم کنید.

فهرستی از کارهایی که دوست دارید در زندگی خود انجام دهید، تهیه کنید: به این صورت که با استفاده از یک برنامه ریزی دقیق، راه هایی را برای انجام کارهای خود پیدا کنید و آنها را حتما انجام دهید.

کمتر به دیگران توجه کنید و کمی خود را دوست داشته باشید: به خود یادآوری کنید که برای دریافت عشق و برآورده شدن نیازی به فداکاری ندارید. شما لایق آن چیزها هستید بدون اینکه کاری انجام داده باشید

معنای زندگی خود را دریابید: این امکان را به خود بدهید که بتوانید شخص خوبی باشید و در عین حال مراقب خود باشید و مراقبت دیگران را بپذیرید.

ایستادگی را تمرین کنید: زمانی که فکر می‌کنید مورد استثمار قرار می‌گیرید یا از شما سوءاستفاده می‌شود، ایستادگی را تمرین کنید. از کوچک شروع کنید و به سمت بالا بروید.

مقاله مرتبط: نشانه های طرحواره محرومیت هیجانی و راه های درمان آن 

دوست داشتن خود خدمات مشاوره نیلوفر آبی

خدمات مرکز مشاوره نیلوفر آبی

پیشنهاد می شود برای درمان انواع طرحواره ها و اختلالات خود از خدمات تخصصی مرکز مشاوره نیلوفر آبی با مدیریت دکتر روانشناس باقرزاده استفاده کنید.

نیلوفر آبی ، همراه شماست تا یک زندگی ایده‌آل داشته باشید.

با مرکز مشاوره نیلوفر آبی در ارتباط باشید.

شکست عشقی

شکست عشقی و راهکارهای کنار آمدن با آن (سوگواری، پذیرش، حرکت به جلو، شکوفایی)

شکست عشقی، جدایی یا پایان یک رابطه بخش سختی از زندگی است. گاهی اوقات مشاوره فردی می تواند در این دوران چالش برانگیز کمک کند. حرکت کردن می تواند دشوار و دردناک باشد، اما بخش مهمی از روند بهبودی است. یک رابطه طولانی مدت ممکن است منجر به تاثیرات روحی بسیاری شود، اما می توانید با چند نکته به بهبودی خود سرعت دهید.

رابطه عاطفی چیست؟

رابطه به عنوان پیوندی تعریف می‌شود که در آن دو یا چند نفر با هم می‌آیند تا پیوندی بین یکدیگر ایجاد کنند. انسان ها تمایل دارند با اطرافیان خود ارتباط برقرار کنند. با این کار روابط مختلفی را شکل می‌دهند، چه با همکاران، عاشقانه، دوستان، والدین و غیره. آنها به بخش اساسی زندگی افراد تبدیل می‌شوند. هر رابطه ای منحصر به فرد است و هر یک اهمیت خاص خود را دارد.

رابطه سالم فرد را به سمت وضعیت ذهنی سالم سوق می دهد. هر دو شریک به یکدیگر احترام می گذارند. محیط مثبت ایجاد شده توسط رابطه سالم توسط همه اطرافیان به اشتراک گذاشته می شود. می گویند وقتی فرد احساس خوبی داشته باشد، کیفیت کار او نیز بهتر می شود. ارتباط عاطفی، صداقت و احترام از معدود ویژگی های یک رابطه سالم است.

برای استفاده از خدمات مرکز مشاوره نیلوفر آبی می توانید با شماره تلفن 09910443120 تماس بگیرید. 

شکست رابطه عاطفی

تاثیر شکست عشقی بر زنان و مردان

رابطه عاطفی ناموفق تأثیر عمیقی بر سلامت روان فرد دارد. از نظر عاطفی فرد را تخلیه می کند. هر چه رابطه عمیق تر باشد، تأثیر آن عمیق تر است. رابطه شکست خورده توسط افراد به صورتی توصیف می شود که گویی سنگ به آنها اصابت کرده است.

در هنگام وقوع شکست عشقی افراد تمام انگیزه خود را برای انجام هر کاری از دست می دهند. آنها با موجی از احساسات مانند ناامیدی، سرزنش خود، سوگ، خشم، انکار و در برخی افراد اختلال روانی نیز بروز می کند.

ثابت شده است که احساس غم و اندوه عمیق در افراد می تواند باعث نوسانات ترشح هورمون شود. برای مثال هورمون مبارزه و گریز به بدن سرازیر می شود که باعث افزایش ضربان قلب و فشار خون می شود. در نتیجه باعث ایجاد استرس در فرد می شود که به نوبه خود تأثیر شدیدی بر سیستم ایمنی بدن دارد.

ممکن است دلایل زیادی برای شکست روابط وجود داشته باشد؛ اما اگر یک رابطه به دلیل رابطه عاشقانه به سنگ بخورد، می تواند منجر به آسیب به طرف مقابل شود. ممکن است فرد از وارد شدن به رابطه بیشتر خودداری کند.

یا در اعتماد کردن با مشکل مواجه شود که تأثیر زیادی بر رابطه آینده او خواهد داشت. برای کنار آمدن با غم و اندوه ناشی از شکست رابطه، برخی افراد الکل یا مواد دیگری را انتخاب می کنند که به نوبه خود باعث وابستگی یا اعتیاد می شود.

به عبارت دیگر، به دلیل روابط ناموفق، تغییر شدیدی در زبان بدن آنها به نظر می رسد. همچنین ضربه ای که در اثر رابطه جنسی ایجاد شده است می تواند منجر به افزایش ترس و اضطراب، بی خوابی، بازگشت به گذشته شود.

دردی که فرد در اثر یک رابطه عاطفی ناموفق تجربه می کند، مشابه درد فیزیکی است که در مطالعات انجام شده در علوم اعصاب نشان داده شده است.

در اغلب موارد افراد از خود سؤال می کنند که چرا شریک زندگی آنها را رها کرده است. این احساس شدید طرد شدن، کانونی برای مشکلات روانی دیگر مانند اختلالات خوردن، آسیب به خود، اختلال سازگاری، تصویر منفی بدن ایجاد می کند. از این رو، تحریف های شناختی در ذهن افراد ظاهر می شود.

عزت نفس نیز به دلیل شکست عشقی آسیب می بیند؛ زیرا افرادی که با طرد شدن مواجه شده اند، تمایل به نفرت از خود دارند. بر اساس مطالعات انجام شده، افرادی که دچار شکست عشقی شده اند، خشم و غمگینی و افزایش خطر ابتلا به اختلالات افسردگی اساسی را گزارش کردند.

شدت مسائل روانی برای افرادی که مدت طولانی با هم رابطه دارند، بیشتر از کسانی است که مدت کوتاه تری در رابطه هستند.

علاوه بر این، اگر فردی در یک رابطه سمی باشد، عواقب رابطه شکست خورده حتی شدیدتر خواهد بود. زنان به دلیل روابط ناموفق بیشتر از مردان رنج می برند. 

زنان از نظر عاطفی به شریک زندگی خود وابسته هستند و براساس آمار به دست آمده زنان بیشتر از مردان در معرض افکار خودکشی و مشکلات خواب هستند.

برای رهایی از تمام احساسات منفی بعد از شکست عشقی پیشنهاد می شود با یک روانشناس حرفه ای و با تجربه در زمینه روابط عاطفی مشورت کنید. با روان درمانی تحت نظارت او با مشکلات بعد از شکست عشق خود کنار بیایید. با این کار به خود کمک خواهید کرد تا روابط عاطفی ناموفق بر روان شما تاثیر کمتری داشته باشد.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله رابطه عاطفی چیست و چه کاربردی دارد؟ پیشنهاد می شود.

شکست عشقی در زنان

راهکارهای کنار آمدن با شکست عشقی

پذیرش پایان: بپذیرید که رابطه به پایان رسیده است. طبیعی است که فکر کنید و آرزو داشته باشید که همه چیز به صورتی دیگر رقم بخورد. قوی بمانید و تصدیق کنید که شراکت مسیر خود را طی کرده است. فهرستی از دلایلی که رابطه شما کار نمی کند، ایجاد کنید.

این تمرین می تواند به شما کمک کند تا یک چشم انداز برای خود ایجاد کنید. از دیدگاه جدید خود استفاده کنید تا بفهمید که همه چیز برای هر دو طرف کارساز نبوده است و اینکه پایان دادن به رابطه احتمالا برای هر دوی شما مفید بوده است.

زمان دادن به خود: سوگواری بخشی طبیعی از فرایند پس از هر رابطه عاطفی و جدایی است. احساسات بعدی پیچیده خواهد بود. برای مرتب کردن آنها به زمان نیاز دارید. زمانی را برای تأمل و ارتباط با آنچه احساس می کنید، اختصاص دهید.

نوشتن می تواند به شما در پردازش تجربه کمک کند. در نظر بگیرید که برای خود یک «مهلت» برای عزاداری قائل شوید. این روند به معنای آن است که وقتی به آن نقطه رسیدید، همه چیز را از بین خواهید برد. فقط بدانید که تا یک تاریخ معین، مسئولیت رشد و شکوفایی را در قبال خودتان دارید.

اجتناب از نشخوار فکری: وقتی در میانه تفکر هستید، از تجزیه و تحلیل بیش از حد هر رویداد گذشته خودداری کنید. گاهی اوقات وقتی یک رابطه به پایان می رسد، افراد زمان زیادی را صرف تجزیه و تحلیل همه چیز در لحظه و عمل می کنند.

بررسی سابقه شما طبیعی است؛ اما از دور انداختن آن اجتناب کنید. نشخوار فکری می تواند باعث شود شما در احساستان گرفتار شوید و شروع بخش جدید زندگی تان را سخت تر کند. به جای تجزیه و تحلیل اینکه چرا رابطه شما به پایان رسیده است، به این فکر کنید که می خواهید بدون شریک زندگی خود چه کسی باشید.

شناخت افکار منفی: طبیعی است که احساسات سختی در مورد پایان یک رابطه داشته باشید، اما این نوع احساسات می توانند شما را از ادامه راه بازدارند. با شناسایی افکار تلخ و ثبت آنها، محرک های خود را کشف کنید.

همچنین روش هایی را به خود بیاموزید تا افکار تکرار شونده را قبل از اینکه بر ذهن شما تاثیر بگذارند، قطع کنید. از غرق شدن در دلسوزی به خود بپرهیزید. ممکن است بعد از جدایی احساس ناتوانی کنید؛ اما می توانید طرز فکر خود را تغییر دهید. زمان می برد، اما حرکت رو به جلو با تغییر دیدگاه شما بسیار آسان تر خواهد بود.

جلوگیری از رفتارهای خود ویرانگر: از استفاده از روش های مضر و خود ویرانگر برای مقابله (مانند سیگار کشیدن، نوشیدن الکل یا مواد مخدر) خودداری کنید. آنها روش های ناسالم برای مقابله با پیامدهای یک رابطه هستند و مشکلات بیشتری را ایجاد می کنند.

انجام هر گونه رفتار تنفر از خود، با از بین بردن اندوه شما، روند بهبودی را طولانی تر می کند. به دنبال جایگزین های سالمی باشید که به شما احساس خوبی نسبت به خودتان می دهد (مانند ورزش، موسیقی، نقاشی، نوشتن).

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله فیلوفوبیا یا ترس از عشق چیست و چگونه درمان می شود؟ پیشنهاد می شود.

مشاوره شکست عشقی

قطع کردن رابطه با طرف مقابل : یک روانشناس حرفه ای نیز به شما توصیه کند که «قانون عدم تماس» را با طرف مقابل خود اجرا کنید و از تعامل اجتناب کنید. بنابراین باید پیامک یا تماس را متوقف کنید و از رسانه های اجتماعی دوری کنید. 

ممکن است بتوانید بعداً با هم رابطه دوستانه برقرار کنید؛ اما در حال حاضر باید زندگی بدون شریک قبلی خود را بسازید. قطع روابط نیز رهایی از رابطه را آسان تر می کند. اگر مجبور به برقراری ارتباط هستید، مودب باشید؛ اما از تعامل طولانی خودداری کنید.

سروسامان دادن به محل زندگی: به فضای زندگی خود ظاهری جدید ببخشید. اگر شما و همسرتان با هم زندگی می‌کردید، سعی کنید از آن خانه به یک خانه جدید نقل مکان کنید، این روند می‌تواند بسیار کمک کند تا خاطراتی که با او داشته اید، زودتر فراموش کنید.

وسایل طرف مقابل خود را با کمک یک دوست مشترک به او بدهید. از بین بردن علائم حضور در روابط عاطفی می تواند نمادی از شروعی جدید باشد.

مسئولیت پذیر بودن: از انجام «بازی سرزنش» خودداری کنید. اشاره کردن با انگشت به طرف شریک زندگی تان ممکن است باعث شود شما احساس حق داشتن در هر موردی کنید. با این حال، این رفتار مضر است. 

به این فکر کنید که چگونه ممکن است در پایان رابطه مشارکت داشته باشید. با تصدیق نقش خود در رابطه، دیدگاه خود را به دست آورید.

از این درس ها در روابط آینده استفاده کنید. برای جلوگیری از تکرار اشتباهات باید بررسی کنید که چه چیزی مؤثر بوده و چه چیزی مؤثر نخواهد بود.

به یاد داشتن احساسات و خاطره های خوب: تمرکز روی افکار و احساسات منفی باعث می شود، خشم تشدید شود. داشتن افکار تلخ در مورد کسی که او دوست داشته و عشق می ورزیدید یا تعریف و تمجیدهای غیراخلاقی در مورد او کمکی به رشد شما نمی کند.

از نگه داشتن احساسات منفی خودداری کنید و روی اوقات خوبی که گذرانده اید، تمرکز کنید. رها کردن احساسات منفی، آینده مثبت تری برای شما ایجاد می کند.

وقت گذرانی با اطرافیان نزدیک: پس از شکست عشقی، از کناره گیری خودداری کنید. برای کمک به تمرکز روی چیزی غیر از درد، زمانی را با عزیزان خود بگذرانید. عقب نشینی در خود باعث تشدید احساس تنهایی می شود.

از گذراندن زمان زیاد به تنهایی خودداری کنید، بودن با افراد دیگر نیز راه خوبی برای پرت کردن حواس خود با فعالیت های مثبت است. کارهایی را در نظر بگیرید که ممکن است از آنها اجتناب کرده باشید. اگر خانواده ای حامی دارید، زمان ایده آلی برای گذراندن وقت با آنها است.

ببخشید تا به آرامش برسید: بخشش به یک قلب شکسته اجازه می دهد تا اتفاقات گذشته را رها کند و به سمت آینده حرکت کند. بپذیرید که نمی توانید گذشته را تغییر دهید؛ اما می توانید انتخاب ها و رفتارهای آینده خود را تغییر دهید. خود و شریک زندگی تان را ببخشید. درک کنید که بخشش به بهبودی شما کمک می کند. از تجربه درس بگیرید و از حمل درد با خود بپرهیزید.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله معرفی دکتر روانشناس خوب و ویژگی های آن پیشنهاد می شود.

رهایی بعد از شکست عشقی

مشاوره روانشناسی برای شکست عشقی

ممکن است ادامه زندگی پس از یک رابطه عاطفی شکست خورده و شکست عشقی دشوار باشد؛ اما بازسازی آن مهم است. از عجله کردن در کارها بپرهیزید و روی دردهای خود فکر نکنید. به خود فرصت دهید تا غصه بخورید و از یک رابطه عاطفی شکست خورده خلاص شوید. اگر نیاز دارید که برای یک دوست خود را خالی کنید یا برای چند روز گریه کنید، آن را دنبال کنید.

به اندازه ای که نیاز دارید برای کار کردن با احساسات خود وقت بگذارید و بهترین کار را انجام دهید تا مثبت بمانید. نکته مهم این است که دوباره لذت بردن از زندگی را شروع کنید. درد اجتناب ناپذیر است؛ اما شما می توانید بر آن غلبه کنید. یک ساعت آن را مصرف کنید.

هنگامی که برای پردازش احساسات خود وقت داشته باشید، برای حرکت به سمت یک زندگی جدید مجهز خواهید شد. اگر برای مرتب کردن جدایی و عواقب آن به کمک نیاز دارید، از یک مشاوره یا درمانگر کمک بگیرید تا به شما در آموزش مهارت‌های زندگی بهتر کمک کند.

در همین راستا می توان بیان کرد که اگر برای بهبود صمیمیت (یا پایان دادن به یک رابطه) به کمک نیاز دارید، می توانید مشکلات خود را با مرکز خدمات مشاوره نیلوفر آبی تحت نظارت دکتر روانشناس باقرزاده حل کنید.

نیلوفر آبی، همراه شماست تا یک زندگی ایده‌آل داشته باشید.

فیلوفوبیا یا ترس از عشق چیست و چگونه درمان می شود؟

فیلوفوبیا یا ترس از عشق چیست و چگونه درمان می شود؟

فیلوفوبیا یا ترس از عشق می تواند بر توانایی شما برای داشتن روابط معنادار تأثیر منفی بگذارد. یک جدایی دردناک، طلاق، رها شدن یا طرد شدن در دوران کودکی یا بزرگسالی باعث ترس شما از عاشق شدن می شود. بر همین اساس روان درمانی (گفتار درمانی) می تواند به شما در غلبه بر این فوبیای خاص کمک کند.

فیلوفوبیا چیست؟

افرادی که فیلوفوبیا دارند از عشق می ترسند. این ترس به قدری شدید است که ایجاد و حفظ روابط عاشقانه برای آنها دشوار و گاهی غیرممکن است. در معنای لغوی «فیلوس» یک کلمه یونانی بوده که برای دوست داشتن یا عشق استفاده می شود. فوبوس «فوبیا» نیز که ریشه این کلمه از زبان یونانی گرفته شده، به معنای ترس است.

فوبیا چیست؟

فوبیا یکی از شایع ترین اختلالات اضطرابی است. افرادی که دارای فوبیا هستند، ترس شدید از چیزهایی دارند که معمولاً به آنها آسیب نمی رساند. فیلوفوبیا یک اختلال اضطراب آور خاص است. به این معنا که شما از یک موقعیت خاص مانند عاشق شدن می ترسید.

برای استفاده از خدمات مرکز مشاوره نیلوفر آبی می توانید با شماره تلفن 09910443120 تماس بگیرید. 

مشاوره درمانی

فیلوفوبیا چقدر رایج است؟

دانستن اینکه دقیقا چند نفر دارای فوبیای خاص هستند، مانند عشق هراسی، سخت است. بسیاری از افراد ممکن است این ترس را در خود نگه دارند یا ممکن است تشخیص ندهند که آن را دارند. به طور تقریبی از هر 10 بزرگسال ممکن است که 1 نفر و از هر 5 نوجوان، 1 نفر در مقطعی از زندگی خود با یک اختلال فوبیای خاص مواجه شوند.

چه کسانی در معرض فیلوفوبیا هستند؟

با توجه به آمارهای به دست آمده، احتمال اینکه زنان، اختلال فیلوفوبیا را تجربه کنند، بیشتر است. با این وجود ابتلا به این اختلال به عواملی زیادی بستگی دارد که عبارت است از:

سابقه خانوادگی: مشاهده یک والدین یا یکی از نزدیکان که با فوبیا یا اختلال اضطرابی دست و پنجه نرم می کنند، ممکن است فرد را بیشتر در معرض همان ترس ها قرار دهد.

ژنتیک: برخی تحقیقات نشان می دهد که افراد به علت تغییرات ژنتیکی، بیشتر مستعد ابتلا به اختلالات اضطرابی و فوبیا هستند.

مبتلا به سایر انواع فوبیا: داشتن بیش از یک فوبیا معمول است. کسی که از عشق ترس دارد، ممکن است از تعهد (گاموفوبیا)، طرد شدن یا رها شدن نیز بترسد.

چرا من از عشق می ترسم؟

اغلب افراد می توانند ترس یا فوبیای خود را در تجربیات آسیب زا دوران کودکی ردیابی کنند. ممکن است عشق هراسی یک واکنش محافظتی باشد. اگر به خودتان اجازه ندهید که نسبت به کسی احساسات محبت آمیز داشته باشید، خطر دل درد و درد خود را کاهش می دهید.

دلایل فیلوفوبیا چیست؟

ریشه کودکی یا روابط گذشته: کودکانی که طلاق مشاجره‌آمیز والدینشان، مرگ والدین، رها شدن یا کودک‌آزاری را تجربه می‌کنند، ممکن است احساس عشق به دیگران برایشان دشوار باشد. این مورد برای بزرگسالانی که خیانت، طلاق، بدرفتاری یا رها شدن را تجربه می کنند، صادق است.

ترس از طرد شدن یا رها شدن: ترک کردن والدین شما در کودکی می‌تواند منجر به ترس از عشق شود. بزرگسالانی که تجربه طردهای مکرر از طرف شرکا یا دوستان  را دارند، ممکن است از عشق ورزیدن بترسند.

فشارهای فرهنگی یا مذهبی: فرهنگ های خاصی بدون توجه به عشق (در صورت وجود) ازدواج را ترتیب می دهند. در این شرایط ممکن است فرد از دوست داشتن دیگران بترسد؛ زیرا احساس می کند در مورد اینکه شریک زندگی چه کسی است، حرفی ندارد. اگر دین یا فرهنگ فرد مخالف این رابطه باشد، احتمال دارد او فردی باشد که از عشق می ترسد.

اختلال درگیری اجتماعی مهار نشده: کودکی که توجه، محبت و تایید والدین یا منبع قابل اعتماد دیگری را دریافت نمی کند، ممکن است با ترس از عشق بزرگ شود. این کودکان بیشتر از افرادی که آنها را دوست دارند با غریبه ها ارتباط برقرار می کنند و به نوعی از اختلال دلبستگی واکنشی برخودار هستند.

علائم فیلوفوبیا چیست؟

افرادی که از عشق می ترسند به روش های مختلف واکنش نشان دهند، بنابراین ممکن است:

  • قادر به برقراری روابط صمیمانه نباشند.
  • وقتی در یک رابطه هستند، اضطراب شدید را تجربه می کند و دائما نگران پایان رابطه هستند.
  • از شریک زندگی خود یا احساسات او می ترسند.
  • افراد را از خود دور می کنند یا به طور ناگهانی به روابط پایان می دهند.

همچنین اگر افراد مبتلا به فیلوفوبیا، عشق را تجربه کنند، ممکن است علائم فیزیکی را داشته باشند که عبارت است از:

  • سرگیجه
  • دهان خشک
  • احساس ترس یا وحشت شدید
  • حالت تهوع، استفراغ یا اسهال
  • تعریق زیاد
  • تنفس سریع و ضربان قلب
  • لرزش یا لرزش
  • تنگی نفس

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله چگونگی خاموش کردن منتقد درونی پیشنهاد می شود.

درمان عشق هراسی مرکز خدمات مشاوره نیلوفر آبی

عوارض فیلوفوبیا چیست؟

زندگی بدون عشق می تواند بر سلامت جسمی و روانی شما تأثیر بگذارد و شما را در معرض خطر قرار دهد.

  • اضطراب، افسردگی یا اختلال هراس
  • اختلال نعوظ (در مردان)
  • اختلال استرس پس از سانحه
  • اختلال مصرف مواد

چه زمانی باید برای درمان عشق هراسی به روانشناس مراجعه کرد؟

  • موارد وحشت زدگی
  • اضطراب مداوم در زندگی روزمره و ایجاد اختلال در خواب
  • علائم افسردگی یا مشکلات مصرف مواد

چه سوالاتی باید از روانشناس پرسید؟

شما باید درباره عشق هراسی از درمانگر خود سوالاتی را بپرسید که برخی از آنها عبارت است از:

  • چه چیزی باعث این فوبیا می شود؟
  • بهترین درمان برای من چیست؟
  • آیا باید روان درمانی را امتحان کنم؟
  • چه مدت به درمان نیاز خواهم داشت؟
  • آیا داروها می توانند کمک کنند؟

تشخیص فیلوفوبیا و درمان عشق هراسی

درمان شناختی رفتاری می تواند به شما در غلبه عشق هراسی کمک کند. این شکل از روان درمانی (گفتار درمانی) به شما کمک می کند تا افکار و رفتارهایی را که باعث ترس شما از عشق می شود، بشناسید.

همچنین ممکن است از یک نوع مواجهه درمانی به نام درمان حساسیت زدایی سیستماتیک بهره مند شوید. مواجهه درمانی به بیش از 90 درصد از افرادی که دارای اختلالات فوبیا خاص هستند، کمک می کند.

به شما نیز آموزش می دهد که چگونه از تکنیک های آرام سازی مانند تمرینات تنفس عمیق و مدیتیشن برای مدیریت علائم استفاده کنید. به تدریج شما را در معرض ایده عاشق شدن قرار می دهد. همچنین به شما وظایفی در دنیای واقعی می دهد تا به شما کمک کند با دادن و دریافت عشق راحت باشید.

برای آگاهی بیشتر مطالعه رابطه عاطفی چیست؟ مقاله پیشنهاد می شود.

درمان فیلوفوبیا با مرکز خدمات مشاوره نیلوفر آبی

تست فیلوفوبیا

طبیعی است که بخواهید از خود در برابر درد محافظت کنید؛ اما اگر ترس شما از عشق باعث ناراحتی جسمی یا روحی شود یا بر توانایی شما در ایجاد روابط تأثیر بگذارد، مشکلات زیادی در زندگی شما به وجود می آیند. یکی از راه های تشخیص فیلوفوبیا انجام تست آن است که توسط روانپزشک از شما گرفته می شود. با انجام این تست روند درمانی شما سریع تر خواهد شد و روانپزشک بهتر می تواند اختلال عشق هراسی شما را تشخیص دهد.

در هنگام عشق ورزیدن و دریافت عشق باید احساس خوبی داشته باشد. وقتی فیلوفوبیا باعث ترس شما از عشق می شود، ممکن است در دنیای خود تنها باشید. درمان شناختی رفتاری و حساسیت زدایی می تواند به شما کمک کند تا با این ترس مقابله کنید. همچنین با گذشت زمان، ممکن است بتوانید روابط صمیمی و محبت آمیزی با شرکا، اعضای خانواده و دوستان ایجاد کنید. بنابراین برای درمان این نوع از ترس خود حتما به یک روانشناس با تجربه و حرفه ای در این زمینه مراجعه کنید.

پیشنهاد می شود برای درمان انواع اختلالات و فوبیای خود از خدمات تخصصی مرکز مشاوره نیلوفر آبی با مدیریت دکتر روانشناس باقرزاده استفاده کنید.

نیلوفر آبی، همراه شماست تا یک زندگی ایده‌آل داشته باشید.