چگونگی خاموش کردن منتقد درونی

چگونگی خاموش کردن منتقد درونی

صدای منتقد درونی ات را خاموش کن!

چرا منتقد درونی ما را در برابر افرادی که مدام به شما انتقاد می کنند، آسیب پذیرتر می کند؟ ممکن است شما زمان زیادی را صرف تمرکز بر نحوه کنار آمدن با منتقد بیرونی کنید که در شغل و زندگی شخصی با آن مواجه هستید، اما مهم است که به یاد داشته باشید که منتقد درونی شما را در برابر آنها آسیب پذیرتر کند.

گفتگوی درونی شامل دو بخش است؛ یک خودگویی منفی و یک بخش ترسیده و آسیب پذیر که از رها شدن، می ترسد.

منتقد درونی چیست؟

خودگویی منفی به صدای درونی اشاره دارد که شخص را قضاوت، انتقاد و تحقیر می کند (خواه انتقاد از خود به طور عینی موجه باشد یا خیر). یک منتقد درونی بسیار فعال می تواند بر سلامت عاطفی و عزت نفس فرد تأثیر بگذارد. در برخی موارد افرادی که با انتقاد مکرر یا ناتوان کننده از خود دست و پنجه نرم می کنند، برای تغییر الگوهای فکری خود از یک روانشناس یا درمانگر کمک می گیرند.

در همین راستا می توان بیان کرد که بسیاری از افراد با مشکلاتی در عزت نفس و اعتماد به نفس مواجه می شوند، حتی زمانی که به نظر می رسد با اعتماد به نفس، موفق یا به خوبی با دنیای بیرون سازگار شده اند. منتقد درونی یک فرد می تواند نقش مهمی در شکل دادن به هویت و احساس خود ایفا کند. این خودگویی منفی می‌تواند مانند صدای آزاردهنده‌ای باشد که هر تصمیمی را زیر سوال می‌برد و هر دستاوردی را تضعیف می‌کند و می‌تواند احساسات دشواری مانند شرم، بی کفایتی یا گناه را در فرد ایجاد کند.

افراد در نتیجه تجربیات زندگی خود که ممکن است شامل تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی باشد، تمایل به ایجاد انتقاد از خود دارند. در برخی موارد انتقاد از خود ممکن است نشانه ای از نداشتن وضعیت سلامتی ناسالم و بحرانی باشد.

 پیشنهاد می شود برای آگاهی بیشتر مقاله بهترین مرکز خدمات مشاوره روانشناسی را مطالعه کنید. 

منتقد درونی چیست؟

دلایل ایجاد منتقد درونی

همه شما یک گفتگوی درونی با خود دارید که به عنوان بخشی از مغز شروع به یادگیری نحوه همدلی، استفاده از اخلاق، احساس گناه و شرم، پرورش وجدان می کند؛ اما کودکانی که در شرایطی بزرگ می‌شوند که بسیاری از نیازهایشان برآورده نمی‌شود، به این باور می‌رسند که برای برآوردن نیازهایشان باید به خودشان تکیه کنند.

مشکل این است که آنها از نظر رشدی برای مراقبت از خود و ابراز وجود آماده نیستند؛ آنها هنوز در کودکی به طراحی وابسته هستند. این یک موقعیت ناعادلانه است که کودک را به کوتاهی می کشاند. در نتیجه همیشه احساس می کنند که در حال شکست هستند و به اندازه کافی خوب نیستند. صدای درونی آنها شروع به گفتن می کند: «شما به اندازه کافی خوب نیستید، شما هنوز در حال شکست هستید، برای زنده ماندن باید بهتر عمل کنید، هیچ کس اینجا نیست که به شما کمک کند» در این شرایط، خودگویی منفی به مرور زمان بیشتر و بیشتر خواستار و تنبیه کننده می شود.

حال، اگر عامل دیگری را به بی‌توجهی اضافه کنید، اگر آن کودک مورد تحقیر، آزار و اذیت یا آزار والدین یا سرپرستان خود قرار گیرد، احساس شرم عمیق، احساس بی‌کفایتی و ترس از رها شدن نیز در او ایجاد می‌شود.

وقتی یک خودگویی منفی را با یک کودک ناایمن و آسیب پذیر ترکیب می کنید، کودک آسیب پذیر برای مراقبت و حمایت به منتقد درونی روی می‌آورد. این روند مانند تماشای کودکی است که از رها شدن می ترسد و شروع به تکیه بر یک بزرگسال بدجنس و تنبیهی می کند؛ زیرا این احساس را دارد تنها چیزی برای او وجود دارد که همین مورد است. به همین علت یک رابطه آزاردهنده به عنوان خودگویی منفی درونی در فرد به وجود می‌آید. این فرایند منجر به یک تناقض ناامن در شخصیت او می شود که وقتی تحقیر می شود، احساس امنیت می کند.

نشانه های منتقد درونی

  • تمایل دارید نقاط قوت خود را کم اهمیت جلوه دهید و نیاز دارید که دیگران را راضی نگه دارید.
  • در اعماق وجودتان نگران این هستید که نقص دارید و از این بابت احساس شرمندگی می کنید.
  • در روابط احساس می کنید که نمی توانند انتخاب کننده باشید و باید از هر چیزی که دارید، خوشحال باشید.

ویژگی های منتقد درونی

گفتگوی منفی درونی ویژگی های بسیاری دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره شده است.

ـ از شما می خواهد که در مورد همه چیز درست باشید و به دلیل مخالفت به شما حمله خواهند کرد. باعث می شود احساس خود را از آنچه واقعاً اتفاق می افتد، زیر سوال ببرید.

ـ از ناامنی های شما برای حمله بد به شما استفاده می کند: «تو خیلی احمق هستی که مردم تو را بخواهند یا خیلی زشت و…»

ـ شما را با بدترین موارد طرد شدن و رها شدن تهدید می کند: «برای همیشه تنها خواهید ماند»

ـ شما را مجبور می کند که باور کنید اگر به آن تکیه داشته باشید «واقعا» می فهمید چه اتفاقی می افتد.

تمرین های خاموش کردن منتقد درونی

شروع به دیدن خود به عنوان یک شخصیت با اجزا کنید. همه شما آنها را دارید و قدردانی از پیچیدگی درونی شما مفید است. شما یک خودگویی منفی درونی، یک کودک آسیب پذیر درونی و یک بخش «شما واقعی» دارید که سعی می کند خودتان را مدیریت کرده و از آن مراقبت کنید.

بنابراین پیشنهاد می شود با اختیار گرفتن این مورد به «شما واقعی» کمک کنید تا بتوانید منتقد درونی و کودک آسیب پذیر خود را مدیریت کنید و جلوی روشن شدن خودگویی منفی را بگیرید. با تمرین هایی که در ادامه بیان می شود می توانید به خود در این مورد کمک کنید.

1- وقتی منتقد درونی در حال صحبت کردن است، توجه کنید: این کار به تمرین نیاز دارد. شما می توانید از یک دفتر خاطرات برای یادداشت نمونه هایی از چیزهایی که منتقد درونی شما می گوید، استفاده کنید. به چند خط از آنچه می گوید توجه کنید. سعی کنید هر روز آن را انجام دهید.

2- توجه کنید که منتقد درونی چه احساسی در شما ایجاد می کند: ناامن، شرم و ترس از طرد شدن و رها شدن. این احساسات را نیز یادداشت کنید «وقتی می شنوم که باعث می شود احساس بی ارزشی کنم».

3- در مقابل منتقد درونی استدلال کنید: به این نکته اشاره کنید که چگونه احساس بدتری به شما می‌دهد و واقعاً کمکی نمی‌کند. «گفتن بی فایده به من کمکی نمی کند که قاطعانه تر شوم!»

4- از کودک آسیب پذیر درونی که احساس ترس و شرم می کند، مراقبت کنید: به خود اطمینان دهید که به روشی که منتقد درونی شما نمی تواند از خود مراقبت کنید. «من می توانم به شما کمک کنم که احساس امنیت کنید بدون اینکه احساس بی ارزشی کنید.»

به یاد داشته باشید، روند بهبودی در مورد تحمل ترس و اضطراب ناشی از احساس ناامنی در هنگام دفاع از خود است. به تمرین ادامه دهید و به خود ثابت کنید که در طول زمان ممکن است.

 پیشنهاد می شود برای آگاهی بیشتر مقاله معرفی دکتر روانشناس خوب و ویژگی های آن را مطالعه کنید. 

منتقد درونی

ضرورت استفاده از روانشناس برای درمان منتقد درونی

افراد زمانی که به نظر نمی رسد نمی توانند شک و تردیدهای آزاردهنده و احساسات مزمن عزت نفس پایین را از بین ببرند، اغلب به دنبال مراقبت های بهداشت روان هستند. هنگامی که این تردیدها مبتنی بر واقعیت عینی نباشد، مانند زمانی که یک دانش آموز در رشته تحصیلی خود فارغ التحصیل شده است، اما احساس می کند که او یک شکست تحصیلی دارد، روانشناس می تواند به او در رسیدگی به عواملی که در این زمینه نقش داشته اند، کار کنند و در این زمینه راهکارهای اساسی پیشنهاد دهد.

رویکردهای متفاوتی وجود دارد که یک روانشناس خوب برای کمک به افراد برای غلبه بر انتقاد از خود اتخاذ می کند. ممکن است این موارد شامل درمان روانکاوی باشد که در آن فرد رویدادهای دوران کودکی را که به مشکلات فعلی کمک می کند، بازبینی کند. درمان شناختی رفتاری نیز یک رویکرد رایج برای پرداختن به منتقد درونی است. درمانگران رفتاری شناختی به افراد کمک می‌کنند تا افکار خود را شناسایی کنند و این افکار را شکل دهند تا سالم‌تر و کمتر مخرب باشند.

گاهی اوقات، احساس آزاردهنده یک خودگویی منفی به علت افسردگی یا اضطراب است. افرادی که این شرایط را تجربه می کنند به طور مزمن احساس ناکافی بودن دارند و به شدت از خود انتقاد می کنند. در این موارد مرکز خدمات مشاوره  نیلوفر آبی و استفاده از درمانگر با تجربه مانند دکتر روانشناس باقرزاده می تواند مشکل اساسی فرد را درمان کند که موجب کاهش تأثیر گفتگوی منفی درونی فرد یا تغییر آن خواهد شد.

نیلوفر آبی، همراه شماست تا یک زندگی ایده‌آل داشته باشید.

طرحواره محرومیت هیجانی

نشانه های طرحواره محرومیت هیجانی و راه های درمان آن

طرحواره محرومیت هیجانی یا عاطفی، به شما می گوید که مراقبان دوران کودکی شما توانایی شنیدن، اعتبارسنجی، بازتاب و پاسخگویی به نیازهای شما را نداشتند.

وقتی بالغ می شوید، مغز به قوانین زندگی که دیگر اعمال نمی شوند، واکنش نشان خواهد داد. عنصر کلیدی برای غلبه بر این مشکل، ارتباط با گذشته و ایجاد همدلی با کودکی که بودید و آنچه نیاز داشتید، است.

طرحواره محرومیت هیجانی می گوید چیزی در رابطه با دیگران وجود دارد که به طور مکرر با توجه به آن نشان داده می شود، حتی زمانی که افراد دارای این نوع طرحواره هستند، مورد غفلت قرار نمی گیرید.

هر یک از طرحواره هایی را که در مقاله آشنایی انواع طرحواره توضیح داده شد، بیان می کند که داشتن هر طرحواره چگونه است، چگونه متوجه آن شوید و چگونه آن را مدیریت کنید. در این مقاله برای آگاهی بیشتر در مورد تعریف طرحواره ها که روانشناسان آن راDNA  شخصیت شما می نامند، به بررسی یکی از این طرحواره های تحت عنوان «طرحواره محرومیت هیجانی» می پردازیم.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله طرحواره درمانی پیشنهاد می شود.

طرحواره محرومیت عاطفی

طراحواره محرومیت هیجانی چیست؟

آیا تا به حال احساس کرده اید که نیازهای عاطفی شما معمولاً توسط افرادی که دوستشان دارید، نادیده گرفته می شود، بنابراین احساس می‌کنید که عبوس می‌شوید و به خود می‌گویید: «گفتن آن چه فایده ای دارد، به هر حال آن را دریافت نخواهند کرد» حالا تصور کنید که این تجربه در روابط برای شما زیاد پیش می آید و در طول زندگی شما ثابت به نظر می رسد. این ذهنیت در شما احساسی را به وجود می آورد که به عنوان طرحواره محرومیت هیجانی یا محرومیت عاطفی شناخته می شود.

طرحواره‌ها از تجربه دوران کودکی بیرون می‌آیند و روش مغز برای درک روابط است تا بتواند در صورت نیاز پیش‌بینی کند و واکنش نشان دهد. مشکل این است که این قوانین بر اساس آنچه در خانواده می گذرد، با تمام ویژگی های منحصر به فرد آن است. اغلب قوانین خارج از خانواده اعمال نمی شود. بنابراین وقتی بالغ می‌شوید، مغز به قوانین زندگی واکنش نشان می‌دهد که درواقع دیگر اعمال نمی‌شوند.

محرومیت عاطفی معمولاً از مسائل بیرون می‌آید که در آن مراقبان شما توانایی شنیدن، تأیید، بازتاب و پاسخگویی به نیازهای شما را نداشتند؛ اما شما می دانستید که نیازهایی دارید و از این بابت عصبانی بودید.

طرحواره محرومیت عاطفی مغز شما را مجبور می کند که بگوید: «شما نیازهای واقعی و مشروع داری که نادیده گرفته می شود! این بد است! باید عصبانی باشی؛ اما تو در زندگی تا این حد پیش رفتی و هنوز هم ادامه دارد، بنابراین ممکن است فقط ناراحت باشی و چیزی نگویی.»

حالا تصور کنید که مغزتان حتی وقتی بزرگ شده اید، این چیزها را به شما می گوید و اکنون می توانید در کنار افرادی باشید که از نظر عاطفی بیشتر از خانواده شما می بخشند. این طرحواره می تواند شما را وادار کند که خودتان را ببندید و احساس کنید که ارتباط شما با هم قطع شده است، مثل اینکه دیگران سرد هستند یا در واکنش با دیگران سرد رفتار می کنید.

نشانه های طرحواره محرومیت هیجانی چیست؟

  • احساس سرخوردگی شدید
  • عزت نفس پایین
  • سکوت زیاد
  • احساس تنهایی و سوءتفاهم
  • عصبانیت دائمی
  • منفعل و پرخاشگر

در این نوع طرحواره، افراد ارتباط سردی با دیگران دارند، حتی در زمانی که سعی می کنند با آنها ارتباط برقرار کنند. اگر احساس می کنید که این رفتار در شما وجود دارد، باید بدانید که چه کاری می توانید انجام دهید تا با این طرحواره کنار بیایید تا بتوانید با آرامش به زندگی خود ادامه دهید.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله رابطه عاطفی پیشنهاد می شود.

انواع طرحواره

درمان طرحواره محرومیت هیجانی

چگونه باید با طرحواره محرومیت هیجانی کنار بیاید؟

گذشته خود را درک کنید. زمانی که بزرگ می‌شوید به ساختار خانواده‌ خود فکر کنید. لحن خانواده از نظر عاطفی چگونه است؟ چطور بوده است که در طول زمان از نظر عاطفی احساس سرخوردگی می کنید؟ دوران کودکی شما چگونه بوده است؟ این موارد درباره سرزنش اعضای خانواده نیست، بلکه برای درک اینکه چه اتفاقی در گذشته شما رخ داده است و چرا واکنش شما به آن این طور بوده و همچنان بر ذهن و عملکرد شما تاثیرگذار است.

برای درمان این نوع طرحواره باید نیازهای عاطفی خود بشناسید. سپس به آنچه در کودکی نیاز داشتید، فکر کنید. به این صورت که مدتی را صرف همدردی با فرزندتان کنید. شاید به پدر و مادری نیاز داشتید که بعد از مدرسه با شما بنشیند و واقعاً بخواهد بداند که در چه حالی هستید یا شاید این غفلت قابل توجه بوده است و می‌توانستید از یک بزرگسال خارج از خانواده برای ارائه حمایت استفاده کنید.

در نظر بگیرید که آیا اکنون در مسیر خود قرار می گیرید یا خیر. مراقب زمان هایی باشید که نسبت به دیگران بیش از حد واکنش نشان می دهید، انتظارات عاطفی خود را غیرمنطقی می کنید و بیش از حد قضاوت می کنید. در این مواقع باید به اطرافیان خود فرصت دهید. صحبت کنید، سپس به راه هایی فکر کنید که نیازهای خود را به صورتی بیان کنید که خشمگین نباشد. اشکالی ندارد که بدون ایجاد مشکل به اطرافیان خود بگویید چه چیزی نیاز دارید.

همچنین باید توجه داشته باشید که خودتان را در کنار افرادی قرار ندهید که این موارد شما را درک نمی کنند. گاهی اوقات افرادی که دچار محرومیت عاطفی هستند، به دلیل اینکه احساس آشنایی دارند، به سوی یک شریک سرد کشیده می شوند، بنابراین باید به این مورد توجه داشته باشید. ممکن است برای شریک زندگی شما یک چالش باشد، به ویژه در زمانی که احساس او شبیه شما نباشد و او رفتار گرم تری داشته باشد.

درمان طرحواره محرومیت هیجانی با روانشناس

برای شناسایی و درمان اساسی طرحواره محرومیت عاطفی خود می توانید به کمک یک روانشناس این کار را انجام دهید. طرحواره محرومیت هیجانی یک طرحواره بسیار سخت است و می تواند عمیقاً ریشه دار شود. یک روان‌درمانگر حرفه ای می‌تواند به شما کمک کند تا نقاط کوری را که در حال تلاش برای برون‌رفتن از آن به وجود می‌آیند، شناسایی کنید.

با مراجعه به مرکز خدمات مشاوره نیلوفر آبی با مدیریت روانشناس خانم دکتر باقرزاده، تمام نشانه های طرحواره محرومیت هیجانی شناسایی می‌شود که اگر رفتارهای شما شامل این طرحواره باشد، بعد از تشخیص آنها، راهکارهای درمانی به شما ارائه خواهد شد.

عنصر کلیدی برای غلبه بر این طرحواره، ایجاد ارتباط با گذشته و همدلی واقعی برای کودکی که بودید و آنچه نیاز داشتید، است. شما اکنون به همان درک و همدلی برای خودتان نیاز دارید. در نظر بگیرید که چگونه از خود و نیازهای عاطفی خود به روش های غیرتعارضی دفاع کنید. همچنین به این فکر کنید که شما لیاقت آن را دارید.

نیلوفر آبی، همراه شماست تا یک زندگی ایده‌آل داشته باشید.

برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید از طریق لینک زیر با این مرکز در تماس باشید.

رابطه عاطفی چیست؟

رابطه عاطفی چیست؟

هنگامی که درباره رابطه عاطفی صحبت می شود، نخستین موردی که در ذهن هر کسی تداعی خواهد شد، رابطه عاطفی با جنس مخالف است، در صورتی که این رابطه جزیی از رابطه عاشقانه محسوب می شود نه صرفا فقط یک رابطه عاطفی!

درواقع می توان بیان کرد که روابط عاطفی در معنای گسترده تر به رابطه ای گفته می شود که بین همکاران، افراد خانواده، دوستان، همسران و هر کسی که در طول زندگی با آن سروکار دارید، خواهد بود.

به عبارتی دیگر هر موردی که در آن مقداری زیادی از عاطفه و احساس در آن جریان داشته باشد، رابطه عاطفی خواهد بود.

رابطه عاطفی سالم چیست؟

در هنگام ارتباط با اطرافیان باید بدانید که برقراری ارتباط با دیگران جزو نیازهای هر انسانی است و از آنجایی که انسان های به جز جسم، دارای روح هستند، با توجه به احساسات و عواطف خود با افراد مختلف برخورد می کنند. بنابراین تمایل دارند با افرادی که با آنها احساس آرامش و راحتی دارند، ارتباط عاطفی بیشتر داشته باشند. با آنها وقت بگذارند و در شادی و غم با آنها شریک باشند.

هنگامی که با افراد مختلف رابطه عاطفی دارید، ممکن است گاهی با برخی از آنها با مشکل مواجه شوید، ولی قادر به تشخیص اینکه علت مشکل از سوی شما یا آنها است، نباشید، بنابراین با بررسی برخی از نشانه های باید بدانید که رابطه عاطفی شما سالم است یا اینکه در حال آسیب به شما است و باید آن را رها کنید یا اینکه رابطه خود را با آنها کمتر کنید تا به شما آسیب کمتری برسد.

برخی از نشانه های روابط عاطفی سالم عبارت است از:

  • در گفتگو با او مشکلی نداشته و نیازی نیست که هنگام صحبت مراقب برخی از رفتارتان باشید.
  • رازدار خوبی است و دردل و همدلی با او به شما آرامش می دهد.
  • برای ارتباط با دیگران مشکلی نداشته و روابط اجتماعی شما را محدود نمی کند.
  • هنگام غم و شادی در کنار هم هستید و برای یکدیگر زمان کافی و گوش شنوا دارید.
  • از پیشرفت یکدیگر شاد می شوید و همواره مشوق خوبی برای هم هستید.
  • اعتماد به نفس، عزت نفس، اعتماد به یکدیگر، حمایت و پشتیبانی از ویژگی های بازر یک رابطه عاطفی سالم است.
  • از خواسته ها و نیازهای یکدیگر باخبر هستید.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله طرحواره درمانی پیشنهاد می شود.

رابطه عاطفی دوستانه

رابطه عاطفی ناسالم چیست؟

زمانی که رابطه عاطفی ناسالم باشد، هیچ کدام از طرفین از بودن با یکدیگر لذت نخواهند برد و علاقه ای به دیدن هم نخواهد داشت، ولی گاهی براساس برخی از عادت ها خود را مجبور به ادامه این رابطه می کنند. برخی از رابطه های عاطفی ناسالم براساس خودخواهی، هوس، تسلط بر دیگری به وجود می آیند که همه آنها موجب آسیب به فرد مقابل می شود.

در روابط عاطفی ناسالم افراد احساس ناراحتی و درماندگی می کنند، همواره احساس بی ارزشی و تحقیر شدن در آنها دیده می شود.

نشانه های روابط عاطفی ناسالم

در برخی از روابط عاطفی ناسالم مانند ارتباط با همسر، دوست، فرزند، پدر، مادر یکی از این نشانه های دیده می شود.

  • نادیده گرفتن احساسات طرف مقابل
  • عدم استقلال و وابستگی بسیار زیاد
  • انتظار و توقعات زیاد (متوقع بودن)
  • تلاش برای تغییر رفتار اطرافیان (به خصوص درباره همسر)
  • تحقیر فرد مقابل و بین بردن عزت نفس وی
  • بزرگ نمایی مسائل جزیی و بحث و جدل مدام برای موضوعات کوچک
  • مغرور خود رأی بودن و عدم توجه به نظر طرف مقابل و تصمیم گیری یک طرفه و خودخواهی
  • رازدار نبودن
  • و…

انواع رابطه عاطفی

1- زن و شوهری

در یک رابطه عاطفی که احتمال دارد بر پایه رابطه عاشقانه باشد، افراد با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. بنابراین در برخی از موارد ممکن است که بین زوجین احساسی وجود داشته باشد، ولی رابطه عاشقانه ای نداشته باشند.

در این رابطه عاطفی اغلب نیازهای براساس مسئولیت هایی که برعهده آنها گذاشته شده است، انجام می شود و گاهی در چارچوب قوانین به آن پرداخته می شود. به این صورت که ممکن است مرد و زن با یکدیگر زندگی کنند؛ ولی با هم پیوند عاطفی نداشته باشد، با یکدیگر گفتمان براساس احساسات نداشته و فقط مکالمات روزمره بین آنها وجود داشته باشد یا وقتی برای یکدیگر نگذاشته و به نوعی طرف مقابل را نادیده بگیرند. همچنین تنها به علت وجود فرزندان مجبور به ادامه زندگی مشترک خود هستند.

در این موارد توصیه می شود که حتما با مشاوران خانواده مشورت شود تا در صورت امکان در رابطه خود تغییرات ایجاد کند؛ زیرا نداشتن یک رابطه عاطفی سالم، به مرور بر روان فرد تاثیر بسیار بدی خواهد گذاشت و موجب عدم آرامش وی خواهد شد.

2- دوستانه

اغلب افراد برای آرامش درونی، نیاز به یک همراه و دوست صمیمی دارند تا هر زمان که تمایل داشتند، با او وقت بگذراند. در روابط عاطفی دوستانه بین هم جنس، همه چیز بر اساس گفتمان پایه ریزی می شود. البته در برخی از موارد مشکلات به وجود می آید که ممکن است به علت دلسردی دو طرف نیاز به ارتباط نداشتن با یکدیگر داشته باشند یا با گفتمان به حل مشکلات بین خود بپردازند و در برخی از موارد به علت سمی بودن رابطه دوستانه و رابطه عاطفی ناسالم توصیه می شود به طور کلی رابطه قطع شود تا طرفین کمتر آسیب ببیند.

رابطه عاطفی دختر و پسر

هنگام ارتباط بین دختران و پسران به علت هم جنس نبودن آنها و تفاوت جنسیتی، روابط عاطفی بین آنها با رابطه دوستانه هم جنس متفاوت است.

گاهی نیز به علت ارتباط صمیمی و دوستانه بودن بسیار، رابطه عاطفی به یک رابطه عاشقانه ختم می شود. در این صورت توصیه می شود که رابطه عاشقانه با یک رابطه عاطفی دوستانه کاملا متفاوت است و باید به صورت کامل مورد بررسی قرار گیرد. برای مثال ممکن است برخی از جزییات ساده که در یک رابطه عاطفی دوستانه خیلی مهم نبوده، در یک رابطه عاشقانه به یکی از مهم ترین موارد تبدیل شود، زیرا مسائل و روابط در دنیای دوستانه با زندگی مشترک بسیار متفاوت هستند و از حساسیت بیشتری برخوردار هستند.

بنابراین در این مورد نیز استفاده از یک مشاوره بسیار پیشنهاد می شود، چه بسا رابطه های عاطفی که در دنیای دوستان، بسیار خوشایند بودند، احتمال دارد در رابطه عاشقانه به ناخوشایندی ختم شوند. در این رابطه تفاوت فردی و خانودگی بسیار پررنگ می شوند، در صورتی در یک رابطه دوستانه این موارد از اهمیت کمتری برخوردار هستتند.

3- خانواده و اطرافیان نزدیک

ارتباط عاطفی با اعضای خانواده مانند پدر، مادر، فرزندان و اطرافیان نزدیک از حساسیت بالایی برخوردار است، زیرا آنها عضوی جدایی ناپذیر از زندگی عاطفی انسان هستند؛ زیرا از لحاظ احساسی با آنها پیوند نزدیکی دارند. بنابراین در ارتباط با افراد خانواده در عین مهربانی و ارتباط صمیمانه، باید مراقب عدم وابستگی به آنها باشید. زیرا عدم استقلال، موجب آسیب فراوان به شما می شود. همچنین مواظب باشید که در ارتباط با آنها عزت نفس و اعتماد به نفس شما حفظ شود.

اگر در این موارد با خانواده و اطرافیان خود مشکل دارید، می توانید برای حل آن با مشاوره خانواده مشورت کنید تا با راهنمایی وی، موجب بهبود روابط عاطفی خود با آنها شوید.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله اختلال دوقطبی پیشنهاد می شود.

رابطه عاطفی عاشقانه

نیازهای رابطه عاطفی

در هنگام برقراری ارتباط با اطرافیان، افراد انتظار برطرف کردن نیازهای خود از طرف مقابل و به صورت متقابل هستند،  البته نیازهای عاطفی با توجه به نوع روابط عاطفی با یکدیگر تفاوت دارند، به صورتی که نیاز عاطفی در یک رابطه زن و شوهری با نیاز عاطفی در یک ارتباط دوستان یا مادر و فرزندی متفاوت است.

برخی از این نیازهای عبارت است از:

  • محبت و مهربانی
  • گفتگو
  • راستگویی و رازداری
  • حمایت عاطفی
  • همراهی
  • تعهد و تحسین
  • اعتماد به نفس
  • عزت نفس
  • استقلال

برای تشخیص، درمان و جلوگیری از پیشرفت انواع اختلالات دوقطبی می توانید از خدمات مرکز مشاوره نیلوفر آبی تحت نظارت خانم دکتر روانشناس باقرزاده بهره مند شوید.

نیلوفر آبی، همراه شماست تا یک زندگی ایده‌آل داشته باشید.

برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید از طریق لینک زیر با این مرکز در تماس باشید.

اختلال دوقطبی

اختلال دوقطبی چیست و چگونه درمان می شود؟

اختلال دوقطبی (یا افسردگی شیدایی) یک بیماری روانی است که موجب تغییرات خلقی به صورت کاملا غیرعادی و شدید می شود.

در این بیماری روانی ممکن است فرد اختلال شدید (از نظر بالینی به عنوان شیدایی) یا خفیف (معروف به افسردگی) را تجربه کند که در یک مدت زمان کوتاه یا طولانی ادامه می یابد. این افراد در آن دوره های مشخص دچار رفتارهای شیدایی یا افسرگی می شود و پس از گذر از آن دوره، به یک فرد عادی تبدیل می شوند (این اختلالات ممکن است که چند بار در طول یک هفته اتفاق بیفتد).

فرد بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی در نوع شدید آن، علائمی مانند روان پریشی همراه با توهم دارند. حتی ممکن است افکار آسیب رساندن به خود یا خودکشی را داشته باشد. البته در اکثر موارد این نوع بیماران توانایی انجام کارهای شخصی را دارند؛ ولی روابط اجتماعی و خانوادگی موفقی ندارند؛ زیرا رفتارهای آن موجب آسیب به اطرافیانشان می شود.

هر اختلالی نمی تواند اختلال دو قطبی باشد!

همه ما هرازگاهی دچار نوسانات خلقی و احساسات خلسه می‌شویم، اما ممکن است بر فعالیت‌های روزانه‌مان تأثیری نگذارند. این موارد اختلال دوقطبی نیست. همچنین افسردگی اختلال دوقطبی نیست، اگرچه برخی از علائم هر دو بیماری مشابه هستند. تفاوت اصلی این است که در اختلال دوقطبی، دوره هایی از شیدایی و افسردگی و تغییرات خلقی شدید وجود دارد.

 

اختلال دو قطبی نیلوفر آبی

علائم اختلال دوقطبی

اختلال دوقطبی علائم بسیاری دارد که به دو صورت شیدایی و افسردگی قابل شناسایی است.

1- شیدایی

افرادی که در این گروه قرار می گیرند، به نوعی پرخاشگر محسوب می شود، در تصمیم گیری خود عجولانه عمل می کنند و بدون تفکر و تحقیق درباره همه چیز نظر می دهند و قضاوت می کنند. همچنین در زندگی کارهای که ریسک زیادی دارند، انجام می دهند. برخی از رفتارهای این گروه از افراد عبارت است از:

  • خوشحالی یا غم ناگهانی (به این صورت که هیچ نمی تواند از خوشحالی یا غمگینی بیش از حد آنها شود)
  • پرخاشگری شدید و عصبانیت ناگهانی بدون هیچ دلیل منطقی
  • افکار توهمی و غیرقابل دست یافتنی
  • عدم شناخت به توانمندی های خود در انجام کارهای مختلف
  • عدم مدیریت در رفتارهای احساسی و هیجانی
  • عدم تمرکز بر کارهای روزمره
  • احساس خستگی مفرط و نداشتن خواب منظم
  • بیقراری مفرط و بیش فعال بودن
  • احساس ناامیدی و غمگینی در اکثر روزها
  • تند صحبت کردن
  • اعتماد به نفس و عزت نفس بیش از اندازه
  • رفتار واسوس گونه (تسلط افراطی بر کارهای اطرافیان، نظم دهی اشیا به صورت اطرافی و…)
  • نداشتن پشتکار در انجام یک کار و نتیجه رساندن آن

2- افسردگی

افرادی که در این گروه قرار می گیرند، احتمال دارد یکی از این علائم را داشته باشند که عبارت است از:

  • احساس پوچی و سرخوردگی شدید
  • دلسرد شدن از کارهای که زمانی لذت بخش بودن
  • نداشتن خواب منظم (کم یا زیاد خوابیدن)
  • نداشتن اشتها، کاهش وزن شدید
  • فکر کردن مرگ یا خودکشی
  • عدم تمرکز و فراموشی در موارد متعدد
  • احساس خستگی و ناامیدی

علل ایجاد اختلال دوقطبی

بعد از گذشت سال ها از شناسایی این بیماری، هنوز علت اصلی برای آن شناخته نشده است. در اغلب موارد این بیماری از دوران نوجوانی خود را نشان می دهد، به همین علت گاهی زمانی تشخیص داده می شود که خیلی دیر است و در اکثر موارد افراد نمی خواهند بپذیرند که دارای این اختلال هستند.

عوامل زیادی محیطی و ژنتیکی مانند وراثت، مواد مخدر، ضربه شدید به مغز، شرایط بحرانی و غم انگیز زندگی، در بروز این بیماری تاثیرگذار هستند. در برخی از موارد احتمال دارد اختلال دوقطبی در فرد همراه با افسردگی حاد، اسکیزوفرنی یا روان پریشی بروز کند.

برای شناسایی این موارد باید به روانشناس متخصص مراجعه کرد، قبل از اینکه دیگر راه درمانی برای آن وجود نداشته باشد.

انواع اختلال دوقطبی

چهار نوع اختلال دوقطبی وجود دارد که در ادامه بررسی هر کدام از آنها می پردازیم.

1- اختلال دوقطبی نوع یک: در این نوع اختلال علایم شیدایی و افسردگی به صورت شدید بروز می کند که احتمال دارد که 7 تا 14 روز ادامه داشته باشد. در موارد بسیار حاد توصیه می شود فرد به صورت فوری در بیمارستان بستری شود.

2- اختلال دوقطبی نوع دو: در این نوع اختلال افراد با علائم افسردگی همراه است؛ اما علائم شیدایی در آن کمتر مشاهده می شود.

3- اختلال دوقطبی خفیف: زمانی تشخیص داده می شود که علائم بیماری وجود داشته باشد و ممکن است در طول سال 4 بار بیشتر اتفاق نیفتد؛ اما به نوعی علائم آن به صورت واضح در رفتار آن مشاهده می شود و گاهی با علائم انواع دیگر اختلالات دوقطبی همراه است.

4- اختلال سیکلوتایمی (ادواری): شکل خفیف اختلال دوقطبی است که احتمال دارد در آن دوره های شیدایی و افسردگی خفیف وجود داشته باشد؛ ولی در صورت عدم درمان ممکن است که به اختلال دوقطبی نوع دو یا یک تبدیل شود.

در برخی از موارد احتمال دارد این بیماری با سایر بیماری های روانی مانند اسکیزوفرنی یا افسردگی بسیار شدید خود را بروز دهد. همچنین گاهی این نوع افراد در معرض بیماری های خود ایمنی مانند دیابت و تیروئید قرار می گیرند و خطر ابتلا در آنها بیشتر از سایر افراد است.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله طرحواره درمانی پیشنهاد می شود.

نیلوفر آبی اختلال دو قطبی

تشخیص اختلال دوقطبی

به علت شباهت بیماری اسکیزوفرنی یا افسردگی به اختلال دوقطبی، معمولا آنها با یکدیگر اشتباه تشخیص داده می شود. یکی از مهم ترین مورد برای شناسایی این بیماری تغییر ناگهانی رفتاری غیرطبیعی است.

برای تشخیص بهتر باید این کار توسط متخصص سلامت روان انجام شود. وی با انجام چند آزمایش و ارزیابی بالینی و بررسی سایر مشکلات زمینه ای، به تشخیص درست این بیماری می پردازد. همچنین احتمال دارد از فرد خواسته شود که تغییرات خلقی و رفتاری و تمام کارها خود را به صورت روزانه یادداشت کند یا در برخی موارد از اطرافیان آن کمک گرفته می شود تا روانشناس به نتیجه مطلوب برسد و بتواند یک ارزیابی شناختی درستی را ارائه دهد.

وظیفه روانشناسان در تشخیص این اختلال، بررسی افکار، عواطف و احساسات فرد بیمار است.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله روانشناسی رشد پیشنهاد می شود.

درمان اختلال دوقطبی

این بیماری مانند بیماری های دیابت و فشار خون، گاهی فقط می تواند روند پیشرفت آن را کنترل کرد، به خصوص در مرحله که بیماری پیشرفته زیادی داشته است، درمان آن به صورت کامل امکان پذیر نخواهد بود. بنابراین تشخیص مناسب و درمان به موقع برای بیماری که به این اختلال مبتلا هستند، کمک زیادی خواهد کرد که بتوانند زندگی سرشار از انرژی و شادی را تجربه کنند.

دوره درمان با توجه به نوع اختلال در افراد مختلف متفاوت است، به همین علت درمان می تواند ترکیبی از دارو و رفتاردرمانی به کمک روانشناس و روانپزشک باشد. همچنین درمان با توجه به سوابق بیمار، شدت و علائم بیماری، سن بیمار، پذیرش یا عدم پذیریش بیمار انجام می شود.

در برخی از موارد به موقع مراجعه نکردن به روانشناس با روانپزشک، تشخیص نامناسب و قطع درمان موجب افزایش روند بیماری و تشدید آن می‌شود. همچنین احتمال بروز ناگهانی این بیماری در هر سنی  وجود دارد، در این صورت ممکن است فرد نسبت به آن آگاهی نداشته باشد یا باور نکند که این رفتارهای نوعی اختلال رفتاری محسوب می شود.

اهداف اصلی درمان بیماران دارای اختلال دوقطبی عبارت است از:

  • کاهش اختلالات رفتاری؛ کمک به درمان و جلوگیری از پیشرفت بیماری
  • افزایش انگیزه و هیجان رفتاری و انژری لازم برای انجام کارهای روزمره
  • پیشگیری و جلوگیری از پیشرفت بیماری از نوع خفیف به شدید
  • جلوگیری از پناه بردن به افکار نامطلوب و ناامیدکننده مانند مرگ یا خودکشی

برای تشخیص، درمان و جلوگیری از پیشرفت انواع اختلالات دوقطبی می توانید از خدمات مرکز مشاوره نیلوفر آبی تحت نظارت خانم دکتر روانشناس باقرزاده بهره مند شوید.

نیلوفر آبی، همراه شماست تا یک زندگی ایده‌آل داشته باشید.

برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید از طریق لینک زیر با این مرکز در تماس باشید.

طرحواره درمانی چیست؟

طرحواره درمانی چیست و درمان آن چگونه است؟

طرحواره درمانی یا به عبارت بهتر شناخت درمانی متمرکز بر طرحواره، یک رویکرد سازمان دهی شده برای درمان است که بهترین مورد برای شناسی رفتاری افراد و روانکاوی آنها است. درمان طرحواره محور نتایج بسیاری در شناخت افراد برای اصلاح الگوهای منفی است که در کودکی یا در مدت زمان طولانی در آنها نهادینه شده است.

مدل طرحواره محور توسط دکتر جف یانگ به همراه همکاران آن خلق شده است، البته مدل اولیه طرحواره نیز توسط دکتر ژان پیاژه با عنوان نظریه «رشد شناختی و تحول شناختی» مطرح شده بود. 

در طرحی که مجموعه دکتر یانگ ایجاد کرده اند، آنها با بررسی بر روی تعدادی از افراد متوجه شوند که افراد بر اساس رفتار شناختی، با استانداردهای موجود رفتاری بسیار فاصله دارند. همچنین گروه دکتر یانگ دریافتند اکثر افراد دارای الگوهای قدیمی در رفتار، تفکر و احساس هستند که به علت وجود الگوهای قدیمی نهادینه شدن و سرسخت است. 

همچنین این گروه تحقیقاتی تصمیم گرفتند تمرکز آن بر مواردی باشد که با شناخت الگوهای قدیمی (از کودکی تا برزرگسالی در آنها نهادینه شده است) یا همان طرحواره ها بتوانند به افراد کمک کنند تا آنها را بهتر بررسی کرده و برای اصلاح این نوع تله های زندگی گامی موثر بردارند. 

طرحواره چیست؟

در روانشناسی «طرحواره ها» الگوهای تفکری هستند که ذهن برای سازماندهی و درک اطلاعاتی که دریافت می کنند، ایجاد می کند. بنابراین چه انتظاری از این تجربه، فرد، موقعیت دارید؟ شما می توانید یک طرحواره را به عنوان نوعی «میانبر ذهن» ببینید. گویی ذهن شما الگوهایی را با مواردی می‌سازد که در انتظار پر شدن هستند. اما طرحواره‌ها، هر چقدر هم که برای کمک به شما در مسیریابی در دنیای پیچیده مفید باشند، جنبه‌های منفی خود را دارند.

چرا انسان ها در کودکی به طرحواره‌ها نیاز دارند؟ افراد باید از کودکی تا بزرگسالی بیاموزند که چگونه با انسان بودن رفتار کنند، چگونه همه چیزهایی را که در اطراف خود می‌بینند، معنا کنند و چگونه جایگاه خود را در محیط‌هایی که در آن هستند، پیدا کنند، به همه این موارد طرحواره گفته می شود. طرح‌واره‌ها نوعی سازگاری ذهنی هستند. یک ایده ساده از طرحواره این است که کودک باید یاد بگیرد که میوه قرمز و گرد یک سیب است. 

سپس یک خوردنی دیگر مثل گوجه فرنگی می ببیند که با طرحواره سیب مطابقت دارد. کودک آن را می چشد؛ ولی مزه آن با سیب فرق دارد. بنابراین او تصمیم می گیرد که باید یک سیب خاص با دانه های بیشتر باشد. بعد به کودک توضیح داده می شود که آن خوردنی جدید یک گوجه‌فرنگی است و طرحواره جدیدی شکل می گیرد. تمام این موارد و برخورد با اشیای مختلف در کودکی شکل می گیرد.

همچنین نوع رفتار با افراد مختلف در کودکی شکل می گیرد و طرحواره آنها براساس موردی که برای کودکی تعریف می شود، به وجود می آید.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله رشد هیجانی پیشنهاد می شود.

طرح واره درمانی نیلوفر آبی

چگونگی طرحواره درمانی

طرحواره هایی که در درمان مورد هدف قرار می گیرند، الگوهای بادوام و خودشکسته ای هستند که معمولاً در اوایل زندگی شروع می شوند. این الگوها متشکل از افکار و احساسات منفی یا ناکارآمد هستند که تکرار و تشریح شده اند و موانعی را برای دستیابی به اهداف و برآورده شدن نیازهای فرد ایجاد می کنند.

چند مورد از الگوهای نامناسب و منفی عبارت است از: «من اصلا فردی محبوبی نیستم»، «من همشه شکست می خورم»، «من اولویت کسی نیستم»، «برای کسی مهم نیستم»، «من کی می میرم»، «همسرم از من جدا می شود»، «من توانایی برآورده کردن آرزوهایم را ندارم»، «من اصلا آدم خوب نیستم»، «من خیلی بی مسئولیت هستم»، «من گناهکارم»، «همیشه من مقصرم» و…

با توجه به اینکه اکثر طرحواره ها در ابتدای زندگی (نوزادی یا کودکی) افراد شکل می گیرند؛ ولی این احتمال نیز وجود دارد که در سن بزرگسالی یک الگو در ذهن فرد ایجاد شود. سپس با استفاده از الگوهای نامناسب یا به علت رفتار اطرافیان، در وجود فرد نهادینه خواهد شد. 

در نهایت طرحواره درمانی برای اصلاح الگوهای رفتاری منفی و نادرست مطرح شده تا به افراد مختلف که دارای این نوع الگوهای رفتاری که موجب ناهنجاری های رفتاری اساسی می شوند، کمک کند و الگوهای رفتاری مثبت و مناسب جایگزین آنها شود. 

آشنایی با انواع طرحواره

طرحواره درمانی شامل سه مرحله است. نخستین مرحله شناسایی رفتاری است که در آن الگوهای رفتاری بررسی می شوند. به این صورت در جلسات اولیه با استفاده از پرسشنامه‌های مختلف، الگوهای نامناسب شناسایی خواهد شد. سپس با آگاهی از نوع الگوهای رفتاری و مرحله اصلاح الگویی شروع می شود که در آن به بیمار توضیح داده شده و دارای چه نوع طرحواره ای است. بعد به ویراهکارهایی ارائه خواهد شد که با توجه به آن باید کارهایی را انجام دهد تا بتواند طرحواره را اصلاح کند. سپس با همکاری و تلاش خود بیماری اصلاح الگوی انجام می شود و الگوهای مثبت و مناسب جایگزین آن خواهد شد. 

  • رها شدن یا ناپایداری (AB)

عدم ثبات و فردی مطمئن نبودن در این طرحواره بسیار است. به این صورت که شامل این احساس می شود که افراد نمی توانند به ارائه حمایت عاطفی، ارتباط، قدرت یا محافظت عملی ادامه دهند؛ زیرا از نظر عاطفی ناپایدار و غیرقابل پیش بینی هستند (مانند پرخاشگری ناخواسته همراه با عصبانیت شدید)، غیرقابل اعتماد یا به طور نامنظم حضور دارند.

  • بی اعتمادی یا سوءاستفاده (MA)

این توقع که دیگران صدمه بزنند، سوءاستفاده کنند، تحقیر کنند، تقلب کنند، دروغ بگویند، دستکاری کنند یا از آنها سوء استفاده کنند. معمولاً متضمن این تصور است که آسیب عمدی یا ناشی از سهل انگاری ناموجه و شدید است. ممکن است این حس را شامل شود که فرد همیشه در مقایسه با دیگران فریب خورده و احساس ناامنی همواره با او باشد.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله روانشناسی رشد پیشنهاد می شود.

مشاوره درمانی نیلوفر آبی
  • محرومیت عاطفی (ED)

تصور اینکه از حمایت عاطفی به اندازه کافی برخوردار نیستند. به این صورت که همواره مورد بی توجهی و بی مهری قرار گرفتند و هیچ کسی نسبت به آن همدلی نداشته است. همچنین احساس می کنند که هیچ گوش شنوایی در هیچ برهه از زمان برای آنها وجود ندارد. این نوع افراد نمی توانند به کسی محبت داشته باشند و باور دارند که هیچ کسی از او راهنمایی نخواهد گرفت و مورد مشورت قرار نمی گیرند. 

  • نقص یا  شرم (DS) 

حس نقص در همه زمینه ها، آدمی خوبی نبودن و مورد علاقه دیگران نبودن و ارزش کافی نداشتن و همواره مورد حقارت یا تحقیر واقع شدن از جنبه های مهم این نوع طرحواره است یا اینکه اگر با دیگران ارتباط برقرار کند، برای دیگران دوست داشتنی نخواهد بود و مورد پذیرش نخواهند بود.

خودآگاهی، مقایسه و ناامنی در مقابل دیگران همراه با شرم وجود خواهد داشت، ممکن است این عیوب شخصی (مانند خودخواه بودن، پرخاشگری و عصبانت بدون دلیل) یا عیوب عمومی (مثل نداشتن ظاهر مطلوب و به نوعی هنجارشکن اجتماعی) باشند.

  • انزوای اجتماعی یا بیگانگی (SI)

احساس تنهایی بسیار زیاد، به صورتی که در هیچ زمینه نمی توان با دیگران ارتباط برقرار کرد و جزو هیچ گروهی از جامعه محسوب نشود.

  • وابستگی یا بی کفایتی (DI)

در این مورد افراد توانایی انجام کارهای روزمره به صورت صحیح و کامل بدون کمک بزرگ تر را ندارند یا به علت کاهش اعتماد به نفس تصور می‌کنند که نمی توانند این کار را انجام دهند. 

  • سندروم ابتلا به همه بیماری های غیرقابل درمان و حوادث عاطفی و اجتماعی فجیع (VH)

به محض شنیدن وجود هر بیماری در اطرافیان، ترس از ابتلا به آن بیماری در خود را داشتن، جزو خصوصیات بارز این نوع طرحواره است. برای مثال ترس از ایست قلبی، بیماری های غیرقابل درمان مانند ایدز، سرطان و هپاتیت و ترس از حوادثی عاطفی مانند شکست عشق و حوادثی اجتماعی مانند سقوط هواپیما یا زلزله در این طرحواره به شدت مشاهده می شود. 

درهم تنیدگی یا خودتوسعه نیافته (EM)

وابستگی بسیار شدید عاطفی به والدین یا یکی از افراد سرپرست و یا دیگر نزدیکان، در حدی که استقلال اجتماعی و فردی نخواهند داشت. به صورتی که در نبود آن شخص، قادر به ادامه زندگی نخواهد بود و زندگی برای او پوچ و بی معنا خواهد بود. 

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله موانع ازدواج جوانان پیشنهاد می شود.

طرح واره درمانی فردی نیلوفر آبی
  • شکست (FA)

در این نوع طرحواره فرد در تمام زمینه های زندگی مانند تحصیل، شغل و ازدواج شکست خورده و تصور خود نیز چیزی جز شکست نخواهد بود و خود را نسبت اطرافیان و همسالان خود فردی شکست خورده می داند. چنین فرد با ویژگی های ذکر شده، خود را فردی کند ذهن و بدون استعداد تلقی می کند که ریشه در کودکی او دارد. 

حق یا عظمت (ET)

اعتقاد به اینکه از افراد دیگر برتری دارد. این نوع رفتار به علت برخورداری فرد از امکانات بالا از کودکی تا دوران بزرگسالی است و اعتماد به نفس بالایی آن به علت القای برتری از سوی بزرگسالان به وی نشات می گیرد. برخی دیگر از افرادی که شامل این طرحواره هستند که باور دارند که همیشه نسبت به دیگران حق بیشتری دارند و توجهی به این خواسته که منطقی یا غیر منطقی است، توجهی ندارند و همواره می خواهند که تسلط امور در دست خود بگیرند. 

این نوع افراد بدون توجه به نیاز و خواسته های دیگران اعمال قدرت می کنند. 

  • خودکنترلی ناکافی یا خودانضباطی (IS)

در این نوع طرحواره فرد به شدت به خود سخت می گیرد و همواره در حال انکار دردهای خود است. همچنین دچار خود انظباطی و خود کنترلی شدید است. در زمان بروز مشکلات و حوادث نیز همواره خود را مقصر می دانند و بیش از حد به دیگران محبت می کند و در جهت جلب رضایت همگان تلاش بسیار دارد. 

  • تسلیم (SB)

تسلیم در برابر خواسته های دیگران و اجازه کنترل از سوی اطراف برای جلوگیری از عصبانت یا طردد شدن از سوی آن در این نوع طرحواره بسیار وجود دارد. به این صورت که تسلیم دو شکل متفاوت دارد.

 الف) نادیده گرفتن نیازها و خواسته های شخصی

ب) ابزار نکردن عواطف و خواسته های خود و سرکوب عصبانت و خشم فردی

در نهایت تسلیم بیش از حد منجر به بروز رفتارهای غیر معمول مانند مصرف مواد مخدر، نوشیدنی های الکلی، روان پریشی و ناآرامی می شود.

  • ایثار و از خودگذشتی بیش از حد (SS)

محبت بیشتر از حد و برآوردن تمام نیازهای اطرافیان بدون توجه به نیازهای خود، تنها برای کسب رضایت اطرافیان، یکی از مواردی که در این نوع طرحواره وجود دارد. این نوع افراد با این سعی در برطرف کردن نیازها دیگران دارند، بدون آنکه بدانند آنها هیچ ارزشی برای محبتشان قائل نیستند و آن را تنها وظیفه می دانند. گاهی این نوع رفتار به علت احساسات شدید فرد در هم نوع دوستی و ایجاد ارتباط با دیگران و نیاز به محبت بروز می‌کنند. 

افرادی که در این نوع طرحواره قرار می گیرند، اغلب آسیب پذیر و سرخورده می شوند و همواره ناراحت هستند که کسی به آنها توجهی ندارد. 

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله خودت را بشناس پیشنهاد می شود.

طرح واره درمانی زوجین نیلوفر آبی
  • تایید طلبی یا جلب توجه

انجام هر کاری به علت جلب توجه دیگران و تایید آنها، طرحواره ای است که از کودکی در نهان افراد قرار داده می شود. به این صورت که برای انجام هر کاری نیاز به تایید بزرگ تر ها دارند و در زمانی از سوی بزرگ تر مورد توجه قرار نمی گیرند، سرخورده خواهد شد. بنابراین این ویژگی در بزرگسالی همراه آنها خواهد بود. این نوع افراد همواره با افزایش منبع درآمد، موقعیت اجتماعی مناسب و موارد دیگر سعی در جلب توجه و تایید از سوی دیگران دارند و در اکثر اوقات رضایت شخصی از خود ندارند. 

  • منفی گرایی یا بدبینی مفرط (NP)

توجه و تمرکز دائمی بر موارد منفی مانند شکست در شغل و زندگی شخصی، مرگ، بیماری، طلاق، خیانت و عدم توجه به موارد مثبت زندگی جزو ویژگی های افراطی این طرحواره است. بر همین اساس افراد همواره از انجام کارهای مختلف هراس دارند؛ زیرا می پندارند که شکست می خورند و معمولا این اتفاق برای آنها می افتد و منجر به شکست می شود؛ زیرا آنها به این مورد باور دارند. 

  • بازداری عاطفی (EI)

در این طرحواره، افراد به علت عدم پذیرش از سوی اطرافیان یا کنترل خود از بروز احساساتشان جلوگیری می کنند. این احساسات می تواند از نوع منفی یا مثبت باشد. برخی از بازداری های عاطفی شامل موارد زیر می شود. 

1) کنترل عصبانیت و خشم

2)  کنترل هیجان های مثبت و منفی 

3) عدم ابراز احساسات مختلف با اطرافیان حتی در مواقع بحرانی

4) عدم توجه به احساسات و تصمیم گیری عاقلانه و منطقی به دور از هر گونه احساسات

  • استانداردهای افراطی یا بیش از حد بحرانی

استفاده از اصول و قوانین مشخص در تمام موقعیت های زندگی به صورت افراطی و آزار دهنده، از مشخصات اصلی این نوع طرحواره است. کمال گرایی و انجام تمام کارها به بهترین نحوه ممکن جزو خصوصیات افرادی است که افراطی گرایی بالایی در رعایت استاندارها دارند. زندگی با این نوع افراد بسیار سخت است و آنها با چنین رفتار افراطی به زندگی شخصی و مشترک خود به ویژه در موضوعاتی مانند سلامت، آرامش روانی، اعتماد به نفس و شغل خود آسیب جدی وارد می کنند.  

استانداردهای افراد افراطی عبارت است از:

1) تمرکز بر جزییات، انظباطی شخصی و فردی و محیط زندگی بالا، ایده آل گرا

2) پایبندی و اعتقادات بسیار محکم از لحاظ فرهنگی، اجتماعی و مذهبی

3) تعهد بسیار زیاد به کار و شغل و تلاش برای انجام آن بالاتر از حد توان

  • تنبیه (PU)

باور زیاد بر این مورد که برای هر اشتباهی باید مجازات در نظر گرفته شود. بنابراین در برابر هر گونه اشتباهی، واکنشی مانند عصبانت، پرخاشگری همراه با تنبیه برای خود یا دیگران را مجاز می دانند. این گونه افراد در هیچ زمینه به بخشش در هنگام بروز اشتباهات از سوی خود یا دیگران را شایسته نمی دانند که در مقابل این نوع رفتار، مهربانی و همدلی جای در دل آنها نخواهد داشت. 

با توجه به ارائه انواع طرحواره ها و آشنایی کامل شما کاربران گرامی با آنها، پیشنهاد می شود برای شناخت نوع طرحواره رفتاری خود و درمان آن، به مرکز خدمات روانشناسی نیلوفر آبی، تحت نظارت دکتر روانشناس خانم باقرزاده مراجعه کنید.

نیلوفر آبی، همراه شماست تا یک زندگی ایده‌آل داشته باشید.

برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید از طریق لینک زیر با این مرکز در تماس باشید.

آشنایی با انواع طرحواره

آشنایی با انواع طرحواره در روانشناسی

چگونه قرار گرفتن در یک طرز فکر یا چارچوب ذهنی خاص را توصیف می کنید که مجموعه ای از احساسات خود را دارد. برخی تجربیات باعث ایجاد یک ذهنیت در شما می شوند. احساس می کنید که اعتماد به نفس بالایی دارید یا در کاری که انجام می‌دهید، آنقدر دلسرد شده‌اید که حس چندانی برای انجام آن ندارید، مثل اینکه هر کاری که انجام می‌دهید، با شکست روبه رو می شود یا نزدیکان شما هرگز به چیزی که نیاز دارید، توجه نمی‌کنند. این نوع احساسات و بروز این رفتارها همه نمونه هایی از انواع طرحواره هستند. همه افراد می توانند به نوعی با این ذهنیت ها و حالات ناشی از آنها ارتباط برقرار کنند و معتقد هستند که این طرحواره ها ریشه در تجربه اولیه کودکی دارد.

طرحواره چیست؟

طرحواره ها شخصیت افراد را شکل می دهند، به این معنا که ممکن است تعداد انگشت شماری از نشانه های آن را داشته باشید که در طول زندگی همراه شما باشند. همچنین آنها چالش‌هایی هستند که شما برای غلبه بر آنها تلاش می کنید. افرادی که در زندگی شما هستند، ممکن است شما را به این سمت سوق دهند تا متوجه شوید این نوع رفتارها را دارید یا خودتان پیامی را از مواجهه با چالش های تکراری یکسان در زمینه های مختلف دریافت کنید.

به طور کلی 18 نوع طرحواره وجود دارد، در ادامه انواع طرحواره توضیح داده خواهد شد. در هنگام مراجعه به روانشناس با تجربه طرحواره درمانی، از شما خواسته می شود که فهرستی از سوالات را پاسخ دهید تا براساس آن بررسی شود که کدام طرحواره‌ بیشترین تأثیر را در زندگی شما دارد. وقتی طرحواره خود را بشناسید، خواهید فهمید که احتمالاً چه تعارضاتی با کار و روابط دارید و خودتان را چگونه می بینید.

بنیانگذار طرحواره درمانی، جفری یانگ و همکارانش طرحواره ها را این گونه توصیف می کنند: «یک موضوع یا الگوی فراگیر گسترده شامل خاطرات، احساسات، شناخت ها و احساسات بدنی در مورد خود و روابط فرد با دیگران است. اغلب در دوران کودکی یا نوجوانی ایجاد می‌شوند و در طول زندگی فرد بروز می کنند و تا حد قابل توجهی ناکارآمد هستند».

یانگ در ابتدا از آن به عنوان «طرحواره های ناسازگار اولیه» یاد می کرد؛ اما در حال حاضر روانشناسان برای انواع طرحواره اصطلاح «ناسازگارانه» را استفاده نمی کنند؛ زیرا از نظر آنها انواع طرحواره ها دارای مزایا و معایب هستند و شخصیت افراد را شکل می دهند.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله طرحواره درمانی پیشنهاد می شود.

طرحواره درمانی

انواع طرحواره

1- طرحواره رها شدن یا ناپایداری

بی ثباتی یا غیرقابل اعتماد بودن آنهایی که برای پشتیبانی و اتصال در دسترس هستند. شامل این احساس می شود که افراد مهم نمی توانند به ارائه حمایت عاطفی، ارتباط، قدرت یا محافظت عملی ادامه دهند؛ زیرا از نظر عاطفی ناپایدار و غیرقابل پیش بینی هستند (مانند طغیان عصبانیت)، غیرقابل اعتماد یا به طور نامنظم حضور دارند؛ زیرا آنها به زودی خواهند مرد یا به این دلیل که بیمار را به نفع کسی بهتر رها می کنند.

2- طرحواره بی اعتمادی یا سوءاستفاده

این توقع که دیگران به آنها صدمه می زنند، سوءاستفاده می کنند، تحقیر می کنند، تقلب می کنند، دروغ می گویند یا از آنها سوءاستفاده می کنند. معمولاً این تصورات موجب آسیب عمدی یا ناشی از سهل انگاری ناموجه و شدید می شود. همچنین این حس را به وجود می آورد که فرد همیشه در مقایسه با دیگران فریب خورده یا به پایان خوبی نخواهند رسید.

3- طرحواره محرومیت عاطفی یا هیجانی

انتظار اینکه میل شخص برای درجات عادی از حمایت عاطفی به اندازه کافی توسط دیگران برآورده نمی شود. سه شکل عمده محرومیت عبارت است از:

  • محرومیت از تربیت: عدم توجه، محبت، گرمی یا همراهی
  • محرومیت از همدلی: فقدان درک، گوش دادن، خودافشایی یا اشتراک متقابل احساسات دیگران
  • محرومیت از حفاظت: عدم قدرت، جهت یا راهنمایی دیگران

4- طرحواره نقص یا شرم

احساس ناقص بودن، بد بودن، ناخواسته بودن، حقارت یا بی اعتبار بودن از جنبه های مهم این نوع طرحواره است یا اینکه اگر در معرض ارتباط با دیگران قرار گیرد، برای آنها قابل دوست داشتنی نخواهد بود. ممکن است شامل حساسیت مفرط به انتقاد، طرد و سرزنش باشد. خودآگاهی، مقایسه و ناامنی در اطراف دیگران یا احساس شرم نسبت به عیوب درک شده خود از نشانه های طرحواره نقص است. همچنین احتمال دارد که این موارد خصوصی (مانند خودخواهی، انگیزه های عصبانیت، تمایلات جنسی غیرقابل قبول) یا عمومی (مثلاً ظاهر نامطلوب، ناهنجاری اجتماعی) باشند.

5- طرحواره انزوای اجتماعی یا بیگانگی

این احساس که فرد منزوی است، با اطرافیان ارتباطی ندارد و عضوی از هیچ گروه یا جامعه ای نیست.

6- طرحواره وابستگی یا بی کفایتی

اعتقاد به اینکه فرد قادر به انجام مسئولیت های روزمره خود به شیوه ای شایسته و بدون کمک قابل توجه دیگران نیست (مانند مراقبت از خود، حل مشکلات روزانه، قضاوت درست، انجام وظایف جدید، تصمیم گیری خوب). اغلب این نوع طرحواره به عنوان درماندگی نشان داده می شود و به طرحواره درمانی نیاز است..

7- طرحواره آسیب پذیری در برابر آسیب یا بیماری

ترس اغراق آمیز از اینکه فاجعه ای قریب الوقوع در هر زمانی رخ دهد و فرد نتواند از آن جلوگیری کند. ترس بر یک یا چند مورد از موارد زیر متمرکز است:

  • فجایع پزشکی: مثل حملات قلبی، ایدز و…
  • فجایع عاطفی: دیوانه شدن و…
  • فجایع خارجی: مانند فروریختن آسانسورها، قربانی شدن توسط جنایتکاران، سقوط هواپیما، زلزله و…

8- طرحواره درهم تنیدگی یا خود توسعه نیافته

درگیر شدن بیش از حد عاطفی و نزدیکی با یک یا چند فرد مهم (اغلب والدین)، به قیمت فردیت کامل یا رشد عادی اجتماعی است. گروهی که در این طرحواره قرار می گیرند، اغلب دارای این باور هستند که حداقل یکی از افراد درگیر نمی تواند بدون حمایت مداوم دیگری زنده بماند یا خوشحال باشد. همچنین ممکن است شامل احساس خفه شدن یا آمیختگی با دیگران یا هویت فردی ناکافی باشد. اغلب به عنوان احساس پوچی و دست و پا زدن، نداشتن جهت یا در موارد شدید زیر سوال بردن وجود خود تجربه می شود.

9- طرحواره شکست در دستیابی

این باور که فرد در زمینه های موفقیت (مانند مدرسه، شغل، ورزش و غیره) شکست خورده است، ناگزیر شکست خواهد خورد یا اساساً نسبت به همسالان خود موفق نخواهد بود. اغلب شامل این باور است که فرد احمق، بی استعداد، نادان، وضعیت بد و شایستگی کمتری نسبت به دیگران دارد.

10- طرحواره حق (یا خودشیفتگی)

اعتقاد به اینکه نسبت به اطرافیان خود برتری دارد. همچنین برخوردار از حقوق و امتیازات ویژه یا به قواعد متقابلی که تعامل اجتماعی عادی را هدایت می کند، مقید نباشند. اغلب شامل اصرار بر این است که فرد می تواند هر کاری را که می‌خواهد، انجام دهد، صرف نظر از اینکه چه چیزی واقع‌بینانه است، چه چیزی معقول است یا چه هزینه‌ای برای دیگران هزینه دارد. یا تمرکز اغراق‌آمیز بر برتری (مثلاً موفق‌ترین، مشهورترین، ثروتمندترین)، دارد، برای دستیابی به قدرت یا کنترل (نه در درجه اول برای توجه یا تأیید).

گاهی اوقات شامل رقابت بیش از حد نسبت به دیگران یا تسلط بر آنها می شود (ابراز قدرت، تحمیل دیدگاه خود، یا کنترل رفتار دیگران در راستای خواسته های خود بدون همدلی یا نگرانی برای نیازها یا احساسات دیگران).

11- طرحواره خودکنترلی ناکافی (یا خودانضباطی)

دشواری فراگیر یا امتناع از اعمال خودکنترلی کافی و تحمل ناامیدی برای رسیدن به اهداف شخصی یا مهار بیان بیش از حد احساسات و انگیزه های خود از ویژگی های مهم این نوع طرحواره است. در شکل خفیف‌تر آن، بیمار با تاکید اغراق‌آمیز بر ناراحتی اجتنابی مراجعه می‌کند.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله رابطه عاطفی پیشنهاد می شود.

خدمات مشاوره نیلوفر آبی

تشخیص نوع طرحواره توسط روانپزشک به عنوان راهی برای بهبود رفتار  انجام می شود؛ زیرا آنها می دانند که با وجود آنها همه نیازهای عاطفی اصلی شما برآورده نمی شوند. هدف طرحواره‌ درمانی بهبود عملکرد افراد در شرایط بحرانی است، به این علت که در دوران بزرگسالی به موانعی برای موفقیت و تحقق تبدیل می شوند.

یکی از مواردی که در مرکز خدمات مشاوره روانشناسی نیلوفر آبی وجود دارد، رسیدن به نقطه ای در درمان است که با صراحت می تواند به مراجعه‌کنندگان بگوید: «بله، شما می توانید همه چیز را داشته باشید» منظور این است که می تواند جنبه‌های ناکارآمد طرحواره‌های شما (اغلب منجر به اضطراب یا افسردگی و ناامیدی از اهداف می‌شود) را مهار کند و در عین حال شما را با مزایای آنها مانند دیگر گرا بودن، سخت‌کوشی بودن، پایبندی آشنا کند.

نیلوفر آبی، همراه شماست تا یک زندگی ایده‌آل داشته باشید.

برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید از طریق لینک زیر با این مرکز در تماس باشید.

رشد هیجانی

رشد هیجانی چیست؟

روانشناسان در تعریف و تبیین هیجان1 از شیوه های مختلف یاری گرفته اند. در نتیجه دیدگاهی به نام رشد هیجانی، به وجود آمد. سروف در ۱۹۹۷، هیجان را واکنش های ذهنی به تجارب مربوط به تغییرات فیزیولوژیک و رفتاری تعریف کرده است.

به‌ نظر لیپر (۱۹۷۰) هیجان ها با ایجاد تغییرات فیزیولوژیک و رفتارهای سازمان یافته به فرد کمک می‌کنند تا وی بتواند در مواقع لازم به انجام واکنش‌های ضروری مبادرت ورزد.

اکثر این تعاریف زنجیره ای از چهار مولفه اساسی را بیان می کنند:

۱) محرک هایی که به بروز واکنش منجر می شود.

۲) احساسات، تجارب آگاهانه مثبت یا منفی که از آنها اطلاع می یابیم.

۳) انگیختگی فیزیولوژیایی که از ترشح هورمون ها توسط غدد داخلی حاصل می شود.

۴) پاسخ رفتاری به هیجان ها

به عبارتی هیجانات با هدایت و تنظیم رفتارها، نیازهای حفاظتی را برآورده می سازند.

تمامی انسان های بهنجار از توانایی احساس هیجانات برخوردارند، اما افراد از نظر تعداد موارد احساس یک هیجان به خصوص، از نظر رویدادهایی که آن را ایجاد می‌کنند و تظاهرات جسمانی مانند تغییر در ضربان قلب که بروز می دهند و از این نظر که در نتیجه آن هیجان چگونه عمل می کند، با هم تفاوت دارند. ممکن است کودکی به سادگی عصبانی شود؛ ولی دیگری چنین نباشد.

همچنین فرهنگ بر احساس افراد درباره یک موقعیت و ادراک آنها از هیجان هایشان تاثیرگذار است. برای مثال در برخی از فرهنگ های آسیایی2 که در آنها بر سازگاری اجتماعی تاکید می‌شود، ابراز خشونت و عصبانیت نکوهش شده و شرم و حیا اهمیت بسیاری دارد. 

در حالی که در فرهنگ اروپایی در اغلب موارد وضعیت برعکس است، به این معنا که با تاکید بر فرد گرایی3 ابراز  خویشتن4 ابراز وجود و عزت نفس تاکید می شود (اقتباس از کول، بروچی و تا مانگ ۲۰۰۲).

از آنجا که هیجان‌ها ماهیتی ذهنی دارند؛ اما مطالعه آنها دشوار است، پژوهشگران درباره تعداد هیجان های موجود، زمان بروز آنها، تعریف و انگیزه های آنها و حتی درباره ماهیت یک هیجان خاص اتفاق نظر ندارند.

خلاصه آنکه خزانه هیجانات اولیه، ماهیتی جهانشمول دارند؛ اما در نحوه ابراز آنها تفاوت های فردی و فرهنگی به چشم می خورد.

در این مقاله قصد داریم به تعریف انواع هیجان، عوامل ایجادکننده و علائم رفتاری هر هیجان و شیوه صحیح ابراز آنها و تاثیرات اجتماعی هر یک از آنها بپردازیم.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله روانشناسی رشد چیست؟ پیشنهاد می شود.

هیجانات

کارکردهای هیجانی

هیجان ها در هدایت و تنظیم رفتار انسان کارکردهای محافظتی متعددی دارند.

۱) کارکرد هیجان در روابط اجتماعی:  بیان نیازها مقاصد تمایلات و اخذ پاسخ از طرف مقابل این کارکرد ارتباطی هسته اصلی رشد روابط اجتماعی را تشکیل می دهد و برای اطفالی که در برآوردن نیازهای اساسی خرده بزرگسال متکی هستند، اهمیت خاصی دارد.

2) کارکرد محافظتی و انطباقی: هیجان ها یی که مربوط به هیجان های مانند ترس (فرار از خطر)، خشم (انتقال پیام به دیگران که نشان می دهد مشکلی وجود دارد)، موجب  بسیج قوا و اعمال و رفتارهای خود مراقبتی فرد در مواقع ضروری است. این نوع هیجانات انطباقی، تضمین بقا هستند.

۳) علاقه و برانگیختگی: کارکرد سوم که به هیجان هایی چون علاقه و برانگیختگی تعلق دارد، این است که چنین هیجان هایی سبب بررسی و مکاشفه محیط اطراف و به تبع آن باعث یادگیری می شود که به نوبه خود سبب محافظت و تداوم زندگی فرد می گردد. 

لیپر (۱۹۷۰) برای تعریف هیجان از تعریف انگیزشی استفاده می کند.

4) تاثیر در رشد اجتماعی ـ اخلاقی: این کارکرد با آگاهی از خطا بودن و تجربه احساس گناه در موارد خدشه دار شدن «درستکاری» شکل می گیرد.

انواع هیجانات

هیجانات اصلی (اولیه)

این هیجانات کاملا ذاتی هستند و با ما به دنیا می آیند و جهانشمول هستند. برای بقای زندگی ما و مراقبت از خود لازم و ضروری هستند. اکمن (۱۹۷۲) معتقد است مردم در سراسر جهان از طریق بیان چهره ای شش هیجان اصلی شادی، اندوه، خشم، حیرت، نفرت و ترس را از یکدیگر تمیز می‌دهند.

ایزارد (۱۹۸۰- ۱۹۷۷) چهار مورد هیجانات اصلی شامل ترس، تعجب، خوشحالی و اندوه را  بیان می کند.در تحقیقات بعدی و به علت موفقیت محدود در افتراق هیجانات اصلی از طریق چهره، هیجانات اولیه به دو دسته درماندگی و رغبت طبقه بندی شدند.

لویس (۱۹۹۷) بر اساس یک  الگوی نظری  بیان می کند که کودکان اندکی پس از تولد نشانه هایی از رضایت خاطر، علاقه مندی و پریشانی را که بسیار مبهم هستند، بروز می دهند. بعد به شش هیجان واقعی تر مانند شادی، تعجب، غم، تنفر و در نهایت خشم و ترس دیده می شوند که قابلیت تمایز خواهند داشت. این نوع هیجانات در ۶ ماه نخست زندگی ظاهر می شود.

هیجانات پیچیده (ثانویه)

انسان در مراحل رشد در ارتباط با محیط، شرایط تربیتی و تجارب زندگی هیجانات دیگری را تجربه خواهد کرد که به آنها هیجانات ثانویه گفته می‌شود. همچنین به این فرایند رشد هیجاتی گفته می شود‌.

به نظر می رسد که ظهور و بروز این نوع هیجان ها به رسش مغز و رشد شناختی وابسته باشند. هیجانات پیچیده شامل دو طبقه  هیجان های خود هوشیار و خود ارزیابانه می شوند.

۱) هیجانات خود ـ هوشیار: این دسته از هیجانات پس از خود آگاهی شکل می گیرند. یعنی پس از رسیدن به درک و شناختی از اینکه هویتی مشخص دارد و از دنیای پیرامون خود جدا و متفاوت است (هیجاناتی مانند خجالت، همدلی، حسادت).

به نظر می رسد این هیجانات بین ۱۵ تا ۲۴ ماهگی و همزمان با دوره بازنمایی ذهنی پیاژه شکل می گیرند.

۲) هیجانات خود ـ ارزیابانه: به موازات کسب خود آگاهی (معیارها، قواعد و اهداف خود) و افزایش دانش طفل درباره معیارها و قواعد و اهداف مورد قبول جامعه، هیجان های خود ارزیابانه شکل می گیرد.

این تفکیک و شناخت در حدود ۳ سالگی ممکن می شود. در این سن به بعد طفل نتواند به ارزیابی اندیشه ها، برنامه ها، خواسته ها و رفتارهای خود با توجه به ارزش ها و باورهایی که از نظر جامعه مقبول است، بپردازد (هیجاناتی مانند غرور، شرم و گناه).

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله خودت را بشناس پیشنهاد می شود.

انواع هیجان

رشد هیجانی چیست؟

رشد هیجانی را می توان فرایندی نظامدار دانست که در آن هیجان های پیچیده از هیجان های ساده تر پدید می آیند.

لزوم و اهمیت شناخت هیجانات

این اهمیت از دو وجه قابلیت بررسی دارد.

الف) شناخت هیجانات خود

شناخت انواع هیجانات و توان تمایز بین آنها در خود به فرد در جهت خود مراقبتی، درخواست کمک از دیگران در زندگی اجتماعی، رفع نیازها و رسیدن به آرامش درونی کمک شایانی خواهد کرد‌. چه بسا که اگر فرد شناخت و درک درستی از هیجان و احساسی که در حال تجربه کردن آن است، نداشته باشد و از مهارت کافی برای ابراز و آشکار کردن آن برخوردار نباشد.‌ 

موجب ایجاد سوءتفاهم، تنش مضاعف، برطرف نشدن نیاز یا تحریف و انکار هیجان شده و همه اینها دست به دست هم داده تا اوضاع روانی و احوال دورنی او مخدوش و مخاطره آمیز شود.

ب) شناخت هیجانات در دیگری

از سویی اگر فرد شناخت درستی از هیجانات خود نداشته باشد، عدم توانایی شناخت و تفسیر صحیح هیجان ها و احساسات دیگران امری بدیهی خواهد بود. 

از آنجایی که انسان و هیجانات او بسیار پیچیده هستند و چه بسا افرادی که به هیجانات خود آگاه و مسلط هستند، قادر به درک کامل از هیجانات دیگران نباشند و نباید وجود این حقیقت را که افراد در همه موارد به تشخیص صحیح هیجان ها قادر نیستند، انکار کرد. 

این روند به معنی آن است که آنچه دیگران می گویند، فکر می کنند و انجام می دهند، ممکن است در معرض سوءبرداشت قرار گیرد. مطالعات نشان می دهند که توانایی بیان و تفسیر صحیح پاسخ ها در طی دوره کودکی  ایجاد و تقویت می شود ‌(استرایر۱۹۹۳).

کودکان و بزرگسالان رشد نیافته در توانایی خود برای تفسیر چگونگی احساس دیگران اغراق می کنند، ولی با افزایش سن، تقویت و آموزش مناسب  انتظار می رود که توانایی فرد برای شناخت هیجانات خود و دیگران و شیوه صحیح و صادقانه آنها و در نظر گرفتن بیش از یک واکنش هیجانی احتمالی از سوی دیگران، قدرت سازش افزایش یافته و احتمال سوءبرداشت و سوءتفاهم و عدم سازگاری کاهش یابد.

در ادامه به تعریف خشم، بیان مولفه ها، عوامل ایجادکننده، علائم رفتاری هر هیجان و شیوه صحیح ابراز آنها و تاثیرات اجتماعی آن بپردازیم.

خشم

 این هیجان احساسی درونی است که در واکنش با ناآرامی ایجاد می‌شود. در زندگی روزمره عوامل زیادی وجود دارد مانند بی عدالتی ها، ناکامی ها، تبعیض ها، آسیب رساندن ها که ما را خشمگین می کند.

مشکل وجود این هیجان در دورن ما نیست، بلکه مسئله اصلی شناخت این هیجان، نحوه ابراز و شیوه کنترل میزان بیش از حد آن است.

مؤلفه های های هیجان خشم

خشم دارای سه جز فیزیولوژیکی، شناختی و رفتاری است.

  • علائم خشم فیزیولوژیکی
  • بالا رفتن ضربان قلب
  • افزایش فشار خون
  • انرژی زیاد در دست ها
  • منقبض شدن عضلات بدن
  • و…

علائم خشم شناختی

  • اشتغال ذهنی به حرف یا رفتاری که موجب خشم فرد شده است.
  • مرور و تمرکز بر بی عدالتی و آسیب هایی که دیده است.
  • نشخوار ذهنی منفی، خودگویی های
  • متضاد و درگیر با خود

علائم خشم رفتاری

این علامت با اصطلاح پرخاشگری بیشتر شناخته می شود و با میل به حمله و آسیب دیده می شود.

این میل به سه  شکل کلامی و غیر کلامی و ترکیب هر دو (کلامی و غیرکلامی) اتفاق می افتد .

کلامی: مانند فحاشی، توهین، تحقیر و …

غیر کلامی: مانند دست درازی، برخورد فیزیکی به فرد یا به اشیا، پرتاب اشیا و…

هر سه این حالت ها هم معطوف به خود و هم معطوف به دیگری وجود دارد.

معطوف  به خود مانند (خود زنی یا فحاشی به خود)  معطوف به دیگری مانند (خشونت کلامی و غیرکلامی به اشخاص یا اشیا)

اگر این علائم را در خود می بینید یا کسی به شما هشدار داده که علائم خشم در شما غیرعادی و غیرمتعارف است، حتما برای متعادل و متعارف کردن آن به روانشناس مراجعه کنید؛ زیرا در بین چند هیجان اصلی، خشم هیجانی پر قدرت است و می تواند بسیار خطرناک و آسیب رسان باشد.

پاورقی

1- Emotions (Emotione)             

2- Social harmony

3- Self – expression

4- Self- assertion

برخی واژه های مربوط به هیجانات

شادی، غم، خشنودی، خشمگینی، آرام، هراسان، رنجیده، مغرور، مطمئن، مشتاق، مضطرب، تنهایی، امیدوار راحت، ناراحت، حسود، ناامید، بی علاقه، شیفته، بی حوصله، متعجب، عصبانی

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله بیان صفات خود پیشنهاد می شود.

خندیدن

چتری امن برای خانواده

مرکز مشاوره و روانشناسی نیلوفر آبی با دارا بودن مجوز رسمی سازمان بهزیستی کشور با مدیریت سرکار خانم دکتر خدیجه سادات باقرزاده تاسیس شده است. کلینیک نیلوفرآبی با دارا بودن جمعی از مشاوران خبره، اساتید دانشگاه و درمانگران مفتخر است در خدمت شما عزیزان باشد.

لازم به ذکر است که کلیه خدمات این مجموعه توسط متخصصان دوره دیده در زمینه‌های مختلف روانشناسی عرضه می‌شود.

همچنین به استحضار می‌رساند در مرکز مشاوره نیلوفر آبی به طیف گسترده‌ای از مشکلات روانشناسی، روانپزشکی، کودک و نوجوان و بزرگسال به صورت فردی، زوج، خانواده و گروهی رسیدگی می‌شود.

نیلوفر آبی، همراه شماست تا یک زندگی ایده‌آل داشته باشید.

روانشناسی رشد

روانشناسی رشد چیست؟

مفهوم رشد برای روانشناسی تحولی، اساسی است. دلیل آن این است که رشد به زیادتی، نمو و افزایش تاکید دارد، درصورتی که  روانشناسی تحولی، به تغییرات، چه افزایش و چه کاهش، هم پیشرفت و هم پسرفت توجه دارد.

پس بهتر است از واژه تحول برای مفهوم روان شناسی رشد استفاده کرد.

حوزه رشد انسان به مطالعه علمی فرایندهای رشد اطلاق می شود. روانشناسی رشد، علمی است که به مطالعه رشد انسان می پردازد و به بررسی علمی شیوه های تغییر افراد و ویژگی هایی که در طول عمر کمابیش ثابت می مانند، می پردازد.

نخستین تلاش ها از سال1787 در زمینه مطالعه علمی رشد و روانشناسی رشد، زندگینامه های اطفال فقط دوران کودکی را شامل می شد و به تدریج گسترش یافت و تمامی مراحل زندگی را دربرگرفت.

از اوایل قرن بیستم «استانلی هال» یکی از پیشگامان مطالعه درباره کودکان کتابی پرفروش هرچند غیر علمی را به عنوان «نوجوانی» به چاپ رساند، نوجوانی یک دوره رشدی مجزا تلقی شد، او یکی از نخستین روانشناسان بود که به مطالعه دوران پیری نیز علاقه نشان داد و با نوشتن کتاب «پیری: نیمه آخر عمر»، فراخنای رشدی را تا پایان زندگی گسترش داد.

امروزه روانشناسی رشد بر این باور است که رشد و تحول در تمام طول عمر ادامه دارد. این مفهوم که رشد و تحول فرایند مادام العمر است و می‌توان به شیوه علمی آن را مورد مطالعه قرار داد و به رشد در فراخنای زندگی پرداخته شود.

 اهداف روانشناسی رشد

1- توصیف 2- تبیین 3- پیش بینی 4- اصلاح رفتار

اغلب روانشناسان برای توصیف اینکه کودکان بهنجار در چه سنی اولین کلمه را به زبان می آورند یا اینکه در یک زمان معین دایره لغات آنها تا چه حد گسترده است، به مشاهده گروه های بزرگ از کودکان می پردازند تا آنکه به هنجارها یا رفتارهای معمول در سنین مختلف پی ببرند.

سپس تلاش می کنند تا تبیین کنند که چه عواملی سبب پیدایش این رفتارها می شود. مثلاً کودکان چگونه زبان می آموزند و کاربرد آن را یاد می‌گیرد. دانش و آگاهی امکان پیش بینی آن را فراهم می آورد که توانایی کلامی کودک در هر مرحله خاص آشکار کننده چه نکاتی درباره رفتار آتی او است. مثلاً اینکه آیا احتمال دارد کودکی که دچار تاخیر در رشد زبان است، می تواند صحبت کردن را بیاموزد؟ 

سرانجام آن که آگاهی از نحوه رشد و تحول زبان می تواند در جهت اصلاح رفتار به کاربرده شود، درست مانند عملی که گفتار درمانگران برای کمک به افراد دچار مشکل تکلمی  انجام می دهند. 

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله مدیریت روابط با خانواده همسر پیشنهاد می شود.

مراحل رشد

انواع تغییرات رشدی

  • متخصصان رشد به مطالعه دو نوع تغییر رشدی می پردازد (تغییرات کمی و کیفی).
  • تغییرات کمی به هرگونه تغییر در تعداد یا مقدار اطلاق می‌شود (مانند افزایش قد و وزن، خزانه لغات، رفتار پرخاشگرانه)
  • تغییر کیفی به تغییر در نوع ساختار یا سازمان اطلاق می شود (مانند تغییر از ارتباطات غیر کلامی به ارتباطات کلامی)

 حیطه های رشد

تغییر و ثبات در حیطه ها یا ابعاد گوناگون به چشم می خورد. متخصصان رشد از سه حوزه اصلی و هشت دوره رشد و تحول انسان نام می برند.

سه حوزه اصلی شامل رشد جسمانی، رشد شناختی و رشد روانی اجتماعی است که رشد جسمانی، رشد و نمو به بدن و مغز و تغییر یا ثبات در قابلیت های حسی مهارت های حرکتی و سلامتی فرد اطلاق می شود.

رشد شناختی، تغییر و ثبات در توانایی های ذهنی مانند یادگیری، توجه، حافظه، زبان، تفکر، استدلال و خلاقیت رشد شناختی را تشکیل می دهند.

رشد روانی اجتماعی ثبات و تغییر در هیجانات، شخصیت و ارتباطات اجتماعی به همراه یکدیگر حوزه رشد روانی اجتماعی را تشکیل می‌دهند که می‌تواند به کارکرد شناختی و جسمانی تاثیر بگذارد.

هشت دوره و مرحله متوالی رشدی شامل طفولیت و نوپایی اوایل کودکی میان کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و پیری است. این مراحل به ویژه در دوران بزرگسالی، تقریبی و تا حدی  قراردادی است. 

علاوه بر این میان افراد در نحوه مواجهه با رویداد ها و مسائل خاص هر دوره تفاوت های فردی وجود دارد.  با این حال دوره به طور طبیعی باید طی شود و لازم است تا در هر مرحله نیازهای اساسی آنها برآورده شود، سپس فرد بر تکالیف رشدی خاص مثل نیازهای اساسی در دوره کودکی، غذا، لباس، سرپناه تسلط یابد.

در کودکی نیاز به ابراز خودمختاری و اتکا به نفس بیشتری از خود نشان می دهند. در دوره نوجوانی جستجوی هویت شخصی جنسی و شغلی در پی بلوغ جسمانی از تکالیف این دوره است. در دوران جوانی دستیابی به سبک زندگی، شغل مستقل و تشکیل خانواده مطرح می شود.

تکالیف میانسالی، میانسال باید با افول نسبی قابلیت های جسمانی، سازگار شود و پذیرفتن برخی تغییرات زندگی مانند یافتن مشاغل جدید و بزرگ شدن فرزندان و برخی مراقبت از والدین سالمند آنها را برعهده می گیرند.

تکالیف دوران پیری مسائلی مانند کاهش بیشتر توانایی های خود، مرگ عزیزان، در صورت بازنشسته شدن سازگاری با تجربه از دست دادن ارتباطات شغلی برقراری ارتباط با دوستان و خانواده و اقوام فعالیت های داوطلبانه پرداختن به علایق خود برخی درونگراتر شده و در جستجوی معنای زندگی خود بر می آیند.

 عوامل موثر بر روانشناسی رشد

وراثت: ویژگی های فطری که به هنگام لقاح از والدین اصلی به ارث می رسد

محیط: تمامی عوامل غیر وراثتی یا تجربی که بر فرایند رشد تاثیر می گذارد یادگیری حاصل از تجربه

رسش: وارد شدن توالی طبیعی تغییرات جسمانی و رفتاری از جمله آمادگی برای تسلط یافتن بر توانایی های جدید، وارد شدن تغییرات متوالی جسمانی و الگوهای رفتاری طبیعی از قبیل آمادگی برای به دست آوردن توانایی های جدید همانند راه رفتن و صحبت کردن

عوامل محیطی: زمینه های اجتماعی و تاریخی متفاوت، عوامل متاثر از تغییر تفاوت در جوامع بشری است که جوامع آسیایی، آفریقایی و آمریکایی لاتین و عواملی همانند توسعه یافتگی کشور و صنعتی بودن آن، مهاجرت به مراکز شهری، سبک های خانواده گسترده یا هسته ای در جامعه، وضعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه، محل زندگی، فرهنگ، نژاد و قومیت، آداب و رسوم، سنت ها و باورها، ارزش ها، زمینه های تاریخی و تجارب خاص مربوط به زمان و مکان خاص است. همچنین فرایند رشد فرد عواملی مانند رکود بزرگ اقتصادی، جنگ جهانی و رونق اقتصادی را تحت تاثیر قرار می دهند.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله مراحل رشد خانواده پیشنهاد می شود.

مراحل

دوران مختلف زندگی

دوره های مختلف زندگی از کودکی تا پیری را شامل می شود.

دوره پیش از تولد (از لقاح تا تولد)

رشد جسمانی: وقتی لقاح صورت می گیرد، از همان آغاز سپرده های ژنتیکی با تاثیرات محیطی تعامل می‌کنند. ساختارها و اندام های مهم و اصلی بدن شکل می گیرند و جهش نموداری مغز آغاز می شود. در مقایسه با تمام طول عمر، رشد جسمانی در این دوره انجام می شود و آسیب پذیری در برابر تاثیرات محیطی بسیار زیاد است.

رشد شناختی، توانایی یادگیری و یادآوری و پاسخ به محرک های حسی در حال شکل گیری است.

رشد روانی اجتماعی: جنین به صدای مادر واکنش نشان می دهد و کم کم آن را به هر صدای دیگری ترجیح می دهد.

دوره کودکی (نوزادی تا ۳ سالگی)

رشد جسمانی: هنگام تولد تمامی حواس و دستگاه های بدن کم و بیش فعال است و رشد مغز کماکان ادامه دارد. هر روز ساختار آن پیچیده تر می شود، در این زمان مغز نسبت به تاثیرات محیطی بسیار آسیب پذیر است.

دوره نوجوانی (۱۱ تا حدود ۲۰ سالگی)

نیازها جستجوی هویت شخصی جنسی و شغلی با آماده شدن برای استقلال دچار تعارضات هیجانی می شود، رشد جسمانی رشد و نمو است و سایر تغییرات جسمانی سریع و چشمگیر است، بلوغ جنسی بر اثر مسائل رفتاری مانند اختلال های خوردن و سوء مصرف مواد و سلامت جسمانی در معرض خطر قرار می گیرد.

رشد شناختی براساس توانایی، تفکر انتزاعی و استفاده از استدلال علمی شکل می گیرد، تفکرات ناپخته در برخی نگرش ها و رفتارها خودنمایی می کنند.

رشد روانی اجتماعی جستجوی هویت، شامل هویت جنسی است که اهمیت اساسی پیدا می کند. اغلب ارتباط با والدین خوب است، گروه های همسالان به پیدایش و آزمودن خودپنداره کمک می کند؛ اما امکان دارد تاثیر اجتماعی نیز بر فرد بگذارند.

دوره جوانی (۲۰ تا ۴۰ سالگی)

نیازها دستیابی به سبک زندگی استقلال شغلی و تشکیل خانواده و رشد جسمانی توانایی های جسمانی در اوج خود قرار دارد؛ اما به تدریج دستخوش افول می شود. انتخاب های مبتنی بر سبک زندگی بر سلامت فرد اثر می گذارد.

رشد شناختی، توانایی های شناختی و قضاوت های اخلاقی پیچیدگی بیشتری پیدا می کند، فرد درباره تحصیلات و شغل خود دست به انتخاب می زند، رشد روانی اجتماعی، صفات و سبک های شخصیتی ثبات نسبی پیدا می کند؛ اما مراحل و نوع رویدادهای زندگی می توانند تغییرات شخصیتی را تحت تاثیر قرار دهند، فرد درباره ارتباطات صمیمانه و سبک زندگی خود دست به انتخاب می زند، بیشتر افراد ازدواج می کنند و اغلب آنها صاحب فرزند می شود.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله حل مشکلات، نیازمند یک ذهن آرام است پیشنهاد می شود.

ازدواج

دوره میانسالی (۴۰ تا ۶۵ سالگی)

افول نسبی قابلیت های جسمانی، تغییرات شغل، بزرگ شدن فرزندان، مراقبت از والدین پیر، رشد جسمانی برخی توانایی های حسی، سلامتی بنیه و قابلیت های فردی دچار افت می شود و زنان به سن یائسگی می رسند.

رشد شناختی و توانایی‌های ذهنی به طور اساسی به اوج خود می رسند. مهارت های شغلی و مهارت فرد در حل مسائل عملی بسیار بالا است خلاقیت فرد از نظر کمیت و کاهش از نظر کیفیت افزایش نشان می دهد. برای برخی افراد موقعیت شغلی و توانایی کسب درآمد به اوج می رسد و برخی دیگر دچار تغییر شغل یا فرسودگی شغلی می شوند .

همچنان رشد روانی اجتماعی و احساس هویت در حال شکل گیری است. در دوره میانسالی ممکن است فشارهای روانی افزایش یابد؛ زیرا مسئولیت دوگانه مراقبت از فرزندان و والدین سالمند باعث بروز فشار روانی شود. رفتن فرزندان از خانه باعث می شود که این افراد با تجربه آشیانه خالی مواجه شوند.

دوره پیری (۶۵ ساله به بالا)

کاهش توانایی ها، مرگ عزیزان، مواجه شدن با مرگ، مسائل بازنشستگی، رشد جسمانی بیشتر افراد سالم و فعال، اگرچه سلامتی و وضعیت توانایی های جسمانی کاهش می یابد، کند شدن زمان واکنش در برخی جنبه های اثر می گذارد. رشد شناختی بیشتر افراد به لحاظ ذهنی، مانند هوش و حافظه در برخی حیطه ها کاهش می یابد؛ اما بیشتر افراد راه هایی برای جبران این نقایص پیدا می کند. 

رشد روانی اجتماعی بازنشسته شدن سبب افزایش و اوقات فراغت شده و به افراد امکان می دهد فرصت های  تازه داشته باشند. البته افراد به اجبار باید با مسائلی مانند از دست دادن عزیزان و نزدیک شدن مرگ خود روبه رو شوند و با آنها کنار آیند. حفظ ارتباط با اعضای خانواده و دوستان نزدیک می تواند پایگاه حمایتی مهمی برای افراد فراهم کند. جستجو برای یافتن معنای زندگی تبدیل داده ترین موضوع در زندگی افراد می شود.

همه این موارد مسائلی است که در روانشناسی رشد مورد بررسی قرار می گیرد.

برای آگاهی بیشتر مطالعه مقاله کفش نارنجی پیشنهاد می شود.

دوران پیری

چتری امن برای خانواده

مرکز مشاوره و روانشناسی نیلوفر آبی با دارا بودن مجوز رسمی سازمان بهزیستی کشور با مدیریت سرکار خانم دکتر خدیجه سادات باقرزاده تاسیس شده است. کلینیک نیلوفرآبی با دارا بودن جمعی از مشاوران خبره، اساتید دانشگاه و درمانگران مفتخر است در خدمت شما عزیزان باشد.

لازم به ذکر است که کلیه خدمات این مجموعه توسط متخصصان دوره دیده در زمینه‌های مختلف روانشناسی عرضه می‌شود.

همچنین به استحضار می‌رساند در مرکز مشاوره نیلوفر آبی به طیف گسترده‌ای از مشکلات روانشناسی، روانپزشکی، کودک و نوجوان و بزرگسال به صورت فردی، زوج، خانواده و گروهی رسیدگی می‌شود.

نیلوفر آبی، همراه شماست تا یک زندگی ایده‌آل داشته باشید.

بیان صفات خود

بیان صفات خود

بیان صفت خود

اگه قرار باشه به خاطر یه صفت، خلق وخوی مثبت یا کار مفیدی که خیلی متفاوت بوده، در سال گذشته، از خودت تشکر کنی، اون چیه؟
مثلا بگی آفرین که…

لطفا از بیان صفات خود تخریبی پرهیز کن:

  • بیش از حد گذشت کردم.
  • زیادی مهربون بودم.
  • خیلی ساده بودم.
  • برای دیگران خودم رو فدایی کردم.

یادتون باشه این صفات اصلا مثبت نیستند.

نیلوفر آبی، همراه شماست تا بهترین انتخاب را داشته باشید.

خودت را بشناس

خودت را بشناس

خودت را بشناس

اگه قرار باشه در طول سال گذشته بابت رفتار، کلام، صفت یا کوتاهی در مورد کسی، عذر خواهی کنی، اون چیه؟
ـ مثلا بگی، ببخش که…
ـ عذر می خوام که…
لطفا منصفانه و از دید دیگران به رفتار و گفتار خودتون نگاه و قضاوت کنید.
یه مروری کنید ببینید آیا کسی از شما رنجیده؟ چه عمدی، چه غیر عمد

ـ خودت رو بشناس و برام بنویس

ـ منتظره بقیه نوشته های خودتحلیلی باش

نیلوفر آبی، همراه شماست تا بهترین انتخاب را داشته باشید.